۱۳۹۷ آبان ۲۷, یکشنبه

عيسي مسيح راه نجات

تظاهر به محبت نکنید، بلکه محبتتان صادقانه باشد. رومیان ۱۲ : ۹
رومیان ۱۲: ۹ از ما می خواهد که تظاهر نکنیم و اگر محبت می کنیم اینطور نباشد که قصد و هدفی دیگری در سر داشته باشیم. بلکه صادقانه محبت کنیم. تنها محبت صادقانه محبت حقیقی است.
ریاکاری به معنای این است که تظاهر کنیم صفتی را داریم که در واقع در ما نیست و یا به این تظاهر کنیم که چیزی هستیم در حالی که آنگونه نیستیم. برای مثال در دوم قرنتیان باب ۱۱ آیه ۱۱ تا ۱۵ می خوانیم که شیطان "خویشتن را به فرشته نور مشابه می سازد" و خدمتگذاران شیطان "خویشتن را به رسولان مسیح مشابه می سازند". این تشابه شیطان و خادمینش به چیزی که نیستند، نمونه ریاکاری خالص است .
بنابراین محبت مان باید از دل، بی‌ریا، واقعی و صادقانه باشد. نه اینکه فقط به گفتارمان باشد بلکه در راستی و اعمالمان نیز. باشد که ما در محبت به یکدیگر رشد کنیم و بیشتر و بیشتر قدر اینکه همه ما به یک بدن یعنی بدن مسیح و یک خانواده یعنی خانواده خدا تعلق داریم و برادران یکدیگر هستیم، را بدانیم. باشد که محبت را بر هرچیز ارجعیت دهیم زیرا محبت "کمربند کمال است" (کولسیان ۳: ۱۴ ).

رسيدن به خداوند

راههايی هستند که بنظر انسان راست می‌آيند اما عاقبت به مرگ منتهی می‌شوند" (امثال سليمان ١٤: ١٢). عيسی مسيح در انجيل يوحنا ١٤: ٦ می‌فرمايد: "من راه و راستی و حيات هستم، هيچکس جز بوسيله من نزد پدر نمی‌آيد." سه نوع عکس‌العمل در مورد اين ادعای مسيح در مردمی که اقرار می‌کنند به خدا ايمان دارند ديده می‌شود:
اول- مسيحيان اسمی، بطور سطحی اين ادعای مسيح را باور کرده و در نتيجه به کليسا و يا جماعتی ملحق می‌شوند و بدون توجه به اين حقيقت انجيل که: وقتی يک نفر از آن مسيح می‌گردد، تبديل به شخص جديدی می‌شود و زندگی کاملاً تازه‌ای را آغاز می‌کند، خود را مسيحی دانسته و زندگی دنيوی خود را ادامه داده و با زندگی و رفتار غيرمسيحی خود، موجب بدنامی مسيحيان واقعی می‌شوند.
دوم- مسيحيان حقيقی، نه تنها اين ادعای مسيح را قبول دارند، بلکه با هدايت روح خدا مسيح زنده را پيروی نموده و بوسيله اعتماد به مسيح و اطاعت از او، روز به روز در روحانيت رشد کرده بيشتر و بيشتر شبيه مسيح می‌شوند تا روزی برسد که براساس انجيل: "او را چنانکه هست ببينند."
سوم- مذهبيون، يعنی آنانيکه فکر می‌کنند بوسيله انجام مراسم و تشريفات مذهبی و کارهای نيک می‌توانند به خدا برسند، اين ادعای مسيح را رد کرده و می‌پرسند: چطور ممکن است که مسيح تنها راه رسيدن به خدا باشد؟ برای پاسخ به اين سؤال مهم و حياتی، بايد به کتاب مقدس که کلام خدا است مراجعه نمائيم. در اين کتاب دلايل زيادی برای اثبات اين ادعای مسيح يافت می‌شود که در اين مقاله به ارائه سه دليل عمده اکتفاء می‌نمائيم:
١- تنها عيسی مسيح است که از روح خدا، بوسيله مريم باکره به دنيا آمد (متی ١: ١٨)، به اين جهت انجيل او را فروغ جلال خدا و پسر يگانه خدا می‌خواند. بنابراين تنها عيسی مسيح است که می‌تواند خدا را همانگونه که هست به ما بشناساند و چقدر مهم و ضروری است که برای رسيدن به خدا، ابتدا او را بشناسيم و با محبت بيدريغ الهی که در عيسی مسيح بر دنيا مکشوف گرديد آشنا شويم. لازم به توضيح است که لقب پسر خدا، هرگز به معنای جسمانی نيامده زيرا "خدا روح است"، بلکه اين لقب عيسی مسيح، جنبه روحانی دارد و نشان دهنده شباهت او در ذات و ماهيت با خدا می‌باشد. اين شباهت به حدی است که انجيل، عيسی را کلمه خدا و کلام حيات، معرفی می‌کند که جسم گرديد و در ميان ما زندگی کرد. خدای ناديدنی اراده فرمود که کلمه خود را جسم بخشد تا ما خدا را بشنويم و ببينيم و لمس کنيم. رسولان مسيح در انجيل اين حقيقت را فاش می‌سازند و چنين شهادت می‌دهند: "ما در باره کلام حيات به شما می‌نويسيم- کلامی که از ازل بود و ما آنرا شنيده و با چشمان خود ديده‌ايم- آری، ما آنرا ديده‌ايم و دستهايمان آن را لمس کرده است. آن حيات ظاهر شد و ما آن را ديديم . . ." (رساله اول يوحنا ١: ١ و ٢).
٢- تنها عيسی مسيح است که کاملاً بی‌گناه بود (دوم قرنتيان ٥: ٢١)، بنابراين تنها او می‌تواند راه رسيدن انسان گناهکار، به خدای پاک و مقدس باشد. سئوال می‌شود: چرا انسان، گناهکار و مسيح، بی‌گناه است؟ پاسخ اينستکه: هر کسی که از پدر و مادر جسمانی بدنيا می‌آيد ذاتی گناه‌آلود دارد که از آدم و حوا به ارث برده است. علاوه بر اين، خودش هم در فکر و سخن و عمل گناه می‌کند. ولی مسيح چون از خدا، بدون پدر جسمانی بدنيا آمد، ذات گناه‌آلود نداشت و هرگز هم گناهی از او سر نزد. سئوال ديگر اينست که: چگونه مسيح بی‌گناه، ما را به خدا می‌رساند؟ در پاسخ بايستی بگوئيم: خدا مزد گناه را موت يا مرگ روحانی تعيين فرموده است که معنايش جدائی از خدا می‌باشد. بنابراين همه انسانها محکوم به مرگ روحانی هستند. ولی خدای نيکو و مهربان، که وضعيت انسان را می‌دانست، دلش بحال انسان که او را از لحاظ روحانی به شباهت خود آفريد، بسوخت و عيسی مسيح، تنها بی‌گناهی را که می‌توانست بجای انسانهای گناهکار، مزد گناه را با مرگ خود بر صليب بپردازد به جهان فرستاد تا انسان بتواند با ايمان با اين راه رسيدن به خدا، از مرگ روحانی نجات يابد و به زندگی جاودانی قدم گذارد و البته چون تنها عيسی مسيح است که الوهيت و ذات الهی دارد، تنها او می‌توانست بجای همه انسانها جان فدا سازد.
٣- تنها عيسی مسيح است که زنده و با خدا بر تخت نشسته است (مکاشفه ٣: ٢١)، بنابر اين تنها او می‌تواند شفيع و واسطه در ميان خدا و انسان باشد. در انجيل می‌خوانيم که عيسی مسيح سه روز پس از مرگ، از مردگان برخاست و بعد از ٤٠ روز که خود را بر شاگردانش ظاهر می‌کرد به آسمان بالا برده شد، پس تنها اوست که می‌تواند ما را به خدا برساند. چرا؟ چون برای اينکه انسان مقبول درگاه خدا شود، لازم است که نجات دهنده و شفيعی زنده در حضور خدا در آسمان داشته باشد. و خدا را شکر که برطبق انجيل شريف: "او (عيسی مسيح) قادر است همه کسانی را که بوسيله او به حضور خدا می‌آيند کاملاً و برای هميشه نجات بخشد، زيرا او تا به ابد زنده است و برای آنان شفاعت می‌کند" (عبرانيان ٧: ٢٥).
اکنون بايد پرسيد که: چگونه انسان با اين روح و جسم ناپاکی که دارد می‌تواند به خدايی که کاملاً پاک و مقدس است برسد؟ مگر چنين نيست که تاريکی گناه نمی‌تواند در مقابل روشنايی پاکی بايستد و سياه و سفيد هرگز بهم نمی‌رسند. برای پاسخ به اين سؤال مهم، باز بايد به کتاب مقدس مراجعه کنيم و توجه داشته باشيم که چون عيسی مسيح، مظهر و آشکار کننده خدا، وسيله آمرزش و برطرف شدن گناه انسان را با خون ريخته شده و مرگ خود بر صليب فراهم نموده است و پس از مرگ از مردگان قيام نموده و زنده است، خدا به همه کسانی که به او ايمان می‌آورند نجات از اسارت و نتايج شوم گناه را می‌بخشد و به آنان تولد روحانی عطا می‌نمايد. در اول پطرس ١: ٣ می‌خوانيم: "خدا . . . به وسيله رستاخيز عيسی مسيح از مردگان تولد تازه و اميد زنده به ما بخشيده است،" اين حقيقتی است که نمی‌شود انکار کرد زيرا وقتی که از گناه توبه می‌نمائيم و از راه ايمان، مسيح را بعنوان منجی و خداوند خود دريافت می‌کنيم و به درون قلب و زندگی خود خوش‌آمد می‌گوئيم، خدا ما را روحاً از نو می‌آفريند تا بتوانيم با خدای پاک و قدوس مشارکت روحانی داشته باشيم. .
خواننده گرامی: تمام پيامبران آمدند و بشر را از عواقب وخيم گناه که خود انسان مسئول آن می‌باشد آگاه ساختند، ولی برای علاج آن اقدامی نکردند و وفات يافتند. تنها عيسی مسيح است که آمد و نه تنها انسان را از عواقب وخيم گناه آگاه ساخت بلکه جان خود را نيز در راه نجات انسانها از اين عواقب که در نهايت هلاکت ابدی است، فدا ساخت و پس از مرگ، جسماً و روحاً زنده شد و به پيروان خود اطمينان بخشيد که: تا پايان عالم همراه آنان خواهد بود، و ابديت را نيز با او سپری خواهند ساخت.
اين است خبر خوش نجات و راه رسيدن به خدا: عيسی مسيح از روح خدا، بوسيله مريم باکره بدنيا آمد و بخاطر آمرزش گناهان انسان بر روی صليب جان سپرد و در روز سوم از مردگان برخاست و به آسمان صعود نمود تا به آنانی که به او ايمان می‌آورند زندگی جديد و جاويد عطا فرمايد. آيا از اين راه، راهی بهتر و مطمئن‌تر برای رسيدن به خدا وجود دارد؟ خدا را شکر که اين راه، از خدا شروع شده و به خدا نيز ختم می‌گردد و خوبست که شما حق جوی عزيز و گرامی نيز بوسيله ايمان و اعتماد قلبی به عيسی مسيح خداوند و واقعيت مرگ و قيام او از مردگان، نجات و حيات جاويد بيابيد.
خلاصه:
عيسی مسيح تنها راه رسيدن به خدا می‌باشد، زيرا:
١- تنها او در ذات و ماهيت همانند خدا است، بنابراين او می‌تواند خدا را به ما بشناساند.
٢- تنها او کاملاً پاک و بی‌گناه است، بنابراين او می‌توانست بجای همگی ما مزد گناه ما را
بپردازد و مانع اصلی را برای رسيدن ما به خدا برطرف سازد.
٣- تنها او زنده و با خدا بر تخت نشسته است، بنابراين او می‌تواند در حضور خدا برای ما
شفاعت و وساطت نمايد.

زندگي در بهشت


خدا، ما را برای زیستن در بهشت آفرید.
شیطان، ما را اسیر گناه ساخت و در دام ناباوری انداخت.
مسیح، به شکل انسان در میان ما ظاهر شد و از راه مرگِ نیابتی (مرگ به جای ما) بر صلیب، ما را از اسارتِ گناه و شیطان آزاد کرد و از بالای صلیب، 31394977 mما را مطمئن ساخت که برای زیستن در بهشت آفریده شده‌ایم. عیسی مسيح، به آن جنایتکاری که با فروتنی به او روی آورد، فرمود: "خاطرجمع باش، امروز با من در فردوس خواهی بود" (لوقا ۲۳:۴۳).
و کلام خدا می‌فرمايد: "آنکه گوش دارد بشنود" (مکاشفه ۲:۱۱).
در زندگی درازمدتی که خدا به من عطا فرموده، آنچه بیش از هر چیز دیگر مرا به تعجّب واداشته و می‌دارد، درک نکردنِ مفهوم ایمان به مسیح و بی‌توجّهی به سخنان او از سوی عده‌ای از مسيحيان می‌باشد! خدا نکند که این اشخاص، فقط در ذهن خود به مسیح ایمان آورده، اما در مهمان‌سرایِ دلِ خود جایی برای او نداشته باشند.
متأسفانه در این دوره و زمانه، بسیاری را می‌بینیم که بدون دریافت طبیعتی تازه که خدا در باطنِ ایماندارانِ به مسيح می‌آفریند، یعنی در افکار، امیال و ارادۀ ایشان، با خاطری آسوده منتظر زیستن در بهشت هستند! تعجب‌آور آنکه، چگونه کسی می‌تواند تنها با ایمانِ احساساتی خود بپندارد که نجات یافته است و این حقیقتِ اساسیِ کلام خدا را نادیده بگیرد که مسیح می‌فرماید: "آمین، آمین، به تو می‌گویم، تا کسی از نو زاده نشود، نمی‌تواند پادشاهی خدا را ببیند." (انجیل یوحنا ۳:۳). غافل از اینکه خدا از فیض، رحمت و محبتِ بی‌پایانِ خود، یگانه راهِ زیستن در بهشت را قبل از بنیادِ عالم، در عیسی مسیح فراهم کرده و آن را تنها در کلامش، یعنی کتاب‌مقدس، و به‌وسیلۀ روحش، یعنی روح‌القدس، بر بشر مکشوف فرموده است. هم‌اوست که ایمانِ به آنچه مکشوف فرموده را نیز در ما به‌وجود می‌آورد (رساله به افسسیان ۲:‏۸).
امید است که با مطالعۀ دقیقِ آیاتِ کلام خدا در این مقاله، این یگانه راه زیستن در بهشت را دریابیم و به‌همراه عیسی مسیح که فرمود، "من راه و راستی و حیات هستم؛" (انجیل یوحنا ۱۴:۶)، در راهی که او به‌وسیلۀ رفتار، گفتار و تعلیمات خود نشان داده، قدم بگذاریم و دیگران را نیز در این شادی عظیم سهیم بگردانیم.
وقتی که در اثر نجوایِ روحِ خدا به گناهکار بودن خود پی می‌بریم (انجیل یوحنا ۱۶:‏۸)، و به‌واسطۀ همان روح، عیسی را خداوند (رسالۀ اول قرنتیان ۱۲:‏۳)، و نجات‌دهنده‌ از گناهانمان و مولایِ زندگی‌مان اعلام می‌داریم، او به‌وسیلۀ روحش در ما ساکن می‌شود. عیسی مسیح در این باره می‌فرماید: "آن که مرا دوست می‌دارد، کلام مرا نگاه خواهد داشت، و پدرم او را دوست خواهد داشت، و ما نزد او خواهیم آمد و با او مسکن خواهیم گزید." (انجیل یوحنا ۱۴:‏۲۳). از لحظه‌ای که این فرمایش مسیح در ما به حقیقت بپیوندد، شروع می‌کنیم به اینکه روحاً به شکلِ مسیح درآییم، همان‌طور که خدا از پیش معیّن فرمود (رساله به رومیان ۸:‏۲۹). این شباهت به‌تدریج رو به فزونی می‌رود تا روزی که به‌هنگام مرگِ جسمانی‌مان، روح و روانِ زندۀ ما از جسم جدا شده، به بهشت راه یابد (رسالۀ دوم به قرنتیان ۵:‏۸).
می‌دانیم که این همه از فیض و رحمت خداوند است: او ما را به‌وسیلۀ روح‌القدس در مسیح تعمید می‌دهد، و تبدیل به شخصِ جدیدی در ملکوت خدا می‌کند (رسالۀ دوم به قرنتیان ۵:‏۱۷). این تبدیلِ زندگی، اساسِ انجیل و همان هدیه، یعنی ردایِ عدالت مسیح است که خدا بر ما می‌پوشاند (کتاب اشعیا ۶۱‏:۱۰) تا همدلِ او (کتاب دوم تواریخ ۱۶:‏۹)، و هم‌فکرِ مسیح شویم (رسالۀ اول به قرنتیان ۲:‏۱۶)، و ایمانِ ما با محبت عمل کند (رساله به غلاطیان ۵:‏۶)، و نجات خود را ترسان و لرزان به عمل آوریم (رساله به فیلیپیان ۲:‏۱۲). این تحوّل یا تولد تازه‌ای که خداوند در درون ما انجام می‌دهد، شیوۀ زندگیِ ما را عوض می‌کند، و باید در آيين تعمیدِ آب به عموم اعلام شود تا مردم با شنیدن دربارۀ آن و دیدن کارهای نیکِ ما، پدر آسمانی را تمجید کنند (متی ۵:‏۱۶ و اول پطرس ۲:‏۱۲).
در توضیح، باید بگوییم که در "آدم"، مرگ بر ما حکمرانی می‌کرد، اما بعد از ایمان آوردن به "مسیح"، در حیات حکم خواهیم راند (ر.ک. رساله به رومیان ۵:‏۱۷). همچنین می‌فرماید: "زیرا ما را از قدرت تاریکی رهانیده و به پادشاهی پسر عزیزش منتقل ساخته است،" (رساله به کولسیان ۱:‏۱۳). این تغییر یا تبدیلِ زندگی، چنانکه گفتیم، اساس انجیل است و باید بیشتر دربارۀ آن توضیح داد. انجیل نتیجۀ این تبدیل را چنین نشان می‌دهد: ما در آدم، در اثرِ به ارث بردنِ گناهِ او، از خدا جدا هستیم و در مرگ روحانی به‌سر می‌بریم و کارهای نفسانی بر ما حکمفرما است، کارهایی نظیر "بی‌عفتی، ناپاکی، و هرزگی؛ بت‌پرستی و جادوگری؛ دشمنی، ستیزه‌جویی، رشک، خشم؛ جاه‌طلبی، نفاق، دسته‌بندی، حسد؛ مستی، عیاشی و مانند اینها." (رساله به غلاطیان ۵:‏۱۹‏ و۲۰).
در مسیح، در اثر فیضِ بیکرانِ او، در رابطه با خدا، این ثمرۀ روح در ما نمایان است: "محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری." (رساله به غلاطیان ۵:‏۲۲). وقتی با ایمان، مسیح را که هدیۀ غیرقابل توصیفِ خدا است (ر.ک. رسالۀ دوم به قرنتیان ۹:‏۱۵)، در قلب خود می‌پذیریم، وارد ملکوت خدا می‌شویم، ملکوتی که "پارسایی، آرامش و شادی در روح‌القدس است." (رساله به رومیان ۱۴:‏۱۷). پارسایی در ترجمۀ فارسیِ قدیم به صورت "عدالت" ترجمه شده و در ترجمۀ انجیل شریف، "نیکیِ مطلق"، و آن فقط و فقط در عیسی مسیح یافت می‌شود. زیرا تنها اوست که "هیچ گناه نکرد، و فریبی بر زبانش یافت نشد." (رسالۀ اول پطرس ۲:‏۲۲).طبق کلام خدا "همه گناه کرده‌اند" (رساله به رومیان ۳:‏۲۳). هرچند تاوان یا مزد گناه به‌وسیلۀ ایمان به مرگِ مسیح بر صلیب، و رستاخیز او از مردگان، بخشیده می‌شود و روحاً تولدی تازه می‌یابیم، اما آثار گناه در بدن ما باقی می‌ماند، تا روزی که این بدن نیز مانند روح‌مان تازه شود، یعنی بدنی مانند بدنِ مسیح پس از زنده شدنش دریافت کنیم (رساله به فیلیپیان۳:‏۲۱). ما هرگز نمی‌توانیم با این بدن در حضور خدای پاک و قدوس بایستیم، مگر اینکه خدا بی‌گناهیِ کاملِ مسیح را به حساب ما بگذارد، که این همان معنایِ روحانیِ پوشیدن ردای پارسایی مسیح می‌باشد! در انجیل در این باره می‌خوانیم: "از اوست که شما در مسیحْ عیسی هستید، در او که از جانب خدا برای ما حکمت شده است، یعنی پارسایی، قدوسیت و بهای رهایی ما." (رسالۀ اول به قرنتیان ۱:‏۳۰).
متاسفانه، در زندگیِ بسياری از کسانی که خود را مسیحی می‌دانند، چنین دگرگونی‌ای دیده نمی‌شود! علت آن شاید این باشد که آنها ایمان خود را بر احساساتِ خود، و یا بر آنچه از انسان شنیده‌اند، بنا نهاده‌اند، نه بر آنچه کلام خدا می‌فرماید که در اتحاد با مسیح زندگی کنیم (رساله به کولسیان ۲:۶)، و آنچنان که او رفتار می‌کرد، رفتار کنیم (رسالۀ اول یوحنا ۲:‏۶). در این صورت است که حضور مسیح را دائم با چشمِ ایمان در کنار خوداحساس خواهیم نمود (مزمور ۱۶:‏۸)! دعا کنیم این فیض در ما ادامه یابد و دائماً در زندگی ما محسوس شود! ولی باید دانست که فیض خدا به دلهای بسته داخل نمی‌شود! توبه در اثرِ "اندوهی که برای خدا است"، دل را به‌سوی فیضِ خدا می‌گشاید (رسالۀ دوم به قرنتیان ۷: ۹ و۱۰). خدا از فیض بیکران خود، غمی برای گناهانمان به ما می‌دهد، تا با توبه کردن از آنها، وجودمان تغییر یابد، یعنی افکار، امیال و ارادۀ ما.
بارها شنیده‌ایم که بعضی می‌گویند: "مسیح یا روح‌القدس در من است"، ولی بعدها معلوم شده که چندان اطلاعی از کتاب‌مقدس ندارند. اگر کسی نخواهد کلام خدا را بشنود، بفهمد، در دلِ خود جای دهد و به اجرا درآورد، نباید چنین ادعایی بکند. زیرا مسیح به‌وسیلۀ کلامش در ما می‌ماند، و موجب پاکی و رشد روحانیِما می‌شود (انجیل یوحنا ۱۵:۳؛ افسسیان ۵:‏۲۶؛ عبرانیان ۵:‏۱۲). روح‌القدس به‌وسیلۀ کلامِ "زنده و با نفوذ" خدا (عبرانیان ۴:‏۱۲) که در خزانۀ دلِ ما جای دارد، به ما تولدی تازه می‌بخشد! پُر شدن از روح‌القدس نیز به معنایِ پُر شدن از قدرت او و کنترل شدن به‌وسیلۀ اوست. زیرا او شخص سوم از تثلیثِ اقدس است، نه فقط یک قدرت! او جلال مسیح را در ما نمایان می‌سازد. مسیح در این باره می‌فرماید: "او (روح‌القدس ) مرا جلال خواهد داد، زیرا آنچه را از آنِ من است گرفته، به شما اعلام خواهد کرد." (انجیل یوحنا ۱۶:‏۱۴).
عیسی مسیح از آسمان به زمین آمد تا کسانی را که می‌خواهند به او ایمان آورند و مطابق ارادۀ او زندگی کنند، از گناه پاک کند، روحاً از نو بیافریند، با خدا آشتی دهد و به نزد خود به آسمان ببرد. او که ارادۀ پدر خود را به انجام رسانده بود، در آخرین لحظات زندگیِ زمینیِ خود، بر صلیب چنین دعا کرد:"ای پدر، روح خود را به دستان تو می‌سپارم." (انجیل لوقا ۲۳:‏۴۶).
ما بارها این آخرین دعای مسیح را در انجیل خوانده‌ایم، و خود نیز بارها در بیماری و یا در مواقعی که خطر مرگ در پیش بوده، این دعا را با اطمینان کامل کرده‌ایم. زیرا بنیاد زندگی روحانیِ ما بر مفهوم این آیه استوار است که در آن، مسیح می‌فرماید: "نه هر که مرا سرورم، سرورم خطاب کند به پادشاهی آسمان راه یابد، بلکه تنها آن که ارادۀ پدر مرا که در آسمان است، به‌جا آوَرَد." (انجیل متی ۷:‏۲۱). ارادۀ خدا نیز تنها در کتاب‌مقدس، به‌وسیلۀ الهامِ روح‌القدس مکشوف شده است. حتماً شرایط مستجاب شدن این دعا و نیز این هشدار انجیل را به دیگران بشارت داده‌ایم که می‌فرماید:"هان، اکنون زمان لطف خداست؛ هان، امروز (منظور هر روز است) روز نجات است." (رسالۀ دوم به قرنتیان ۶:۲).
پس تا وقت باقی است، به مسیح پناه ببریم و از او بخواهیم که به مافیض عطا فرماید تا گناه را، در هر شکل که باشد، با قدرتِ روح‌القدس، از خود دور سازیم. پولس رسول می‌فرماید:"خدا ما را نه برای غضب، بلکه برای کسب نجات به‌واسطۀ خداوندمان عیسی مسیح تعیین کرده است، که به‌خاطر ما مرد، تا چه بیدار باشیم و چه خفته، با او زندگی کنیم." (رسالۀ اول به تسالونیکیان ۵:‏۹-‏۱۰).
خواهران و برادران عزیز در مسیح، باور کنید که آنچه از نظرتان گذشت، یگانه راهی است که با پیمودنِ آن به‌همراهیِ مسیح، به بهشت راه می‌یابیم. هیچ راهِ دیگری به جز این راه وجود ندارد (انجیل یوحنا ۱۴:‏۶). چه زیباست این گفتۀ حکیمانۀ یکی از دانشمندان عالیقدر عالمِ مسیحیت که ترجمۀ آن چنین است: "هدفْ بر دنیایِ آینده دار که این دنیا را هم به دست خواهی آورد؛ هدف بر این دنیای خاکی دارکه هر دو دنیا را از دست خواهی داد."
در خاتمه، باید اضافه کنیم که خدا ما را برای زیستن در بهشت آفریده است ولی اين دنیا تحت سلطۀ "شيطان يا خدای این جهان"(سیستم تاريک دنیوی) است (رسالۀ اول یوحنا ۵:‏‌‏۱۹؛ رسالۀ دوم به قرنتیان ۴:۴). خدا اجازه می‌دهد که ما در کورۀ آزمایش و زحمات، آنچنان تصفیه شویم که وقتی او بر ما می‌نگرد، صورت مسیح را در ما ببیند (رساله به غلاطیان۱۹:۴). برای تصفیۀ کامل طلا، آن را در کوره می‌گذارند و حرارت را بالا می‌برند تا وقتی که صورت خود را در طلای ذوب‌شده همچون در آئینه ببینند! در انجیل در این باره می‌خوانیم: "این افتخار نصیب شما شده که نه تنها به مسیح ایمان آورید، بلکه در راه او رنج هم ببرید." (رساله به فیلیپیان ۱:‏۲۹).
اگر "اقرار نموده‌ايم که عيسی، پسر خداست و از محبت خدا نسبت به خود آگاهيم و به آن اطمينان داريم و با محبت‌ زندگی می‌کنيم، در خدا ساکن هستيم و خدا در ما. به اين وسيله محبت در ما به کمال رسيده است تا در روز داوری اعتماد داشته باشيم، زيرا زندگی ما مانند زندگی مسيح در اين جهان است." (رسالۀ اول یوحنا ۴:‏۱۵-‏۱۷). پس، در روز داوری شرمنده نخواهیم شد، بلکه با اطمینان و شادی در حضور او خواهیم ایستاد. و این همان خبرِ مهمِ انجیل است که "خدا محبت است"! با دیدنِ اوجِ این محبت در صلیبِ مسیح، ما نه تنها مطمئن می‌شویم، بلکه به زانو درآمده، او را که "تا به ابد زنده است" برای این محبتِ عظیم او نسبت به ما، حمد و ثنا و شکر و سپاس می‌خوانیم!
در انجیل می‌خوانیم: "پس، بسیار مراقب باشید که چگونه رفتار می‌کنید، رفتاری نه چون نادانان بلکه چون دانایان. فرصتها را غنیمت شمارید، زیرا روزهای بدی است. پس نادان نباشید، بلکه دریابید که خواست خداوند چیست." (رساله به افسسیان ۵‏:۱۵-‏۱۷). ممکن است کسی بگوید: "انجام این همه از عهدۀ ما خارج است". اما خاطرجمع باشیم که اگر این همه را هدف زندگیِ خود قرار دهیم، و از امر خداوند اطاعت کنیم (رسالۀ دوم پطرس ۳:‏۱۸)، حتماً در اثر فیضِ مسیح موفقیّت از آنِ ما خواهد بود.
در این مطالعۀ کلام، چه بهتر که هر یک از آیات را در کتاب‌مقدس بخوانیم تا روح‌القدس مفهوم آن را بر ما روشن سازد. آنگاه، آن را در خزانۀ دل خود مخفی می‌سازیم و با مفهومی که در مقاله آمده است، مقایسه نموده، به یاری خدا که همه باید از او تعلیم یابیم (ر.ک. انجیل یوحنا ۶:‏۴۵)، حقیقت را دقیقاً درک خواهیم کرد. زیرا اگر درک نکنیم، مسیح می‌فرماید: "آن شـَرور می‌آید و آنچه را در دل او کاشته شده، می‌رباید." (انجیل متی ۱۳:‏۱۹).

نجات يافتن

مسيحی شدن، انجام يک سری مراسم خاص مذهبی و يا پيوستن به يک دين جديد نمی‌باشد.
رفتـن به کليسا و انجام يک سری مراسم و تشريفات خاص مذهبی، بخودی خود، باعث مسيحی شدن کسی نمی‌شود. مسيحی شدن، به معنای برقرار گشتن يک رابطه و مشارکت حقيقی و خالص و شخصی، با خدا می‌باشد که خالق کل کائنات و ما انسانها است.
برطبق کلام خدا درانجيل شريف، رساله به روميان، فصل سوم، آيه ٢٣ "همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا محرومند،". آدم و حوا، اجداد انسان، متأسفانه از خدا نافرمانی کرده و مرتکب گناه شدند و بهمين علت، گناه وارد نسل بشر شد وهمه را آلوده ساخت. اين موضوع را می‌توانيم در همه انسان‌ها مشاهده کنيم چون ما ذات و طبيعتی گناه‌آلود داريم و در افکار و سخنان و اعمال خود گناه می‌کنيم. کلام خدا، در رساله به روميان، فصل ششم، آيه ٢٣ می‌فرمايد: "زيرا مزدی که گناه می‌دهد موت است، . . ." و موت يعنی جدايی از خدا. چون خدا قدوس و پاک است و نمی‌تواند گناه را تحمل کند، با وجود عشق و محبتی که او نسبت به انسان دارد، رابطه و مشارکت و دوستی با انسان را رد می‌کند. انسان گناهکار، با وجود گناهان خود، نمی‌تواند به حضور خدای قدوس و پاک راه يافته و با او رابطه و مشارکت داشته باشد. ضمناً، انسان گناهکار با اعمالش که از ذات و دل آلوده به گناه او بيرون می‌آيد، نمی‌تواند خدا را خشنود بسازد مگر اينکه گناهانش آمرزيده شده و دل و وجودش از گناه پاک گردد.
خدا همچنين عادل است و گناه را بدون مجازات نمی‌گذارد. گناهکار به خاطر گناه، هرچه که باشد، خواه آنچه که اراده و خواست خدا بوده وانجام نداده و يا آنچه خواست خدا نبوده و انجام داده، در داوری به حق خدا محکوم و مجازات خواهد شد. بله، گناه، رابطه ما را با خدا از بين برده و مثل دره‌ای که در ميان دو کوه قرار دارد، جدايی در بين خدا و انسان بوجود آورده است. انسان گناهکار و محکوم به هلاکت، برای برقرار شدن رابطه‌اش با خدا، احتياج به نجات دهنده دارد يعنی شخصی که انسان را از گناه و نتايج شوم آن نجات داده و مثل پلی او را به خدا متصل کند.
در مورد نجات دهنده، خوب است بدانيم که اولاً، او بايستی کاملاً بی‌گناه و پاک باشد يعنی هم در ذات و هم در فکر و کلام و عمل، بدون گناه باشد. پس، نجات دهنده انسان، نمی‌تواند از نسل بشری باشد که آلوده به گناه است. بايد توجه داشت که نطفه عيسی مسيح، نجات دهنده بشريت، از انسان گناهکار در رحم مريم باکره قرار نگرفت بلکه براساس کتابمقدس: "مريم، مادر عيسی، از روح القدس حامله شد" (متی ١: ١٨ و ٢٠). عيسی مسيح، نجات دهنده بشر، نه فقط ذات و طبيعتی مقدس و بدون گناه داشت، بلکه هيچگاه در زندگی خود مرتکب گناهی نشد. در انجيل عيسی مسيح، در باره اين نجات دهنده بی‌همتا می‌خوانيم: "او هيچ گناه نکرد، و فريبی بر زبانش يافت نشد" (اول پطرس ٢: ٢٢). "ما به چنين کاهن اعظمی نياز داشتيم، کاهنی قدوس، بی‌عيب، پاک، جدا از گناهکاران، و فراتر از آسمانها" (عبرانيان ٧: ٢٦). دوماً، نجات دهنده انسان، بايد بتواند جريمه گناه ما را با خون و مرگ خود بپردازد، يعنی او بجای ما انسان‌ها مجازات گناهان ما را قبول کرده و بعوض ما بميرد. براساس کتاب مقدس، " زيرا جان هر موجودی در خون اوست و من خون را به شما داده‌ام تا برای کفاره جانهای خود، آن را بر روی قربانگاه بپاشيد. خون است که برای جان کفاره می‌کند" (لاويان ١٧: ١١). " . . . خود مسيح يک بار برای هميشه به خاطر گناه بشر مرد، يعنی يک شخص بی‌گناه در راه گناهکاران مرد تا ما را به حضور خدا بياورد . . ." (اول پطرس ٣: ١٨). " خون مسيح چقدر بيشتر انسان را پاک می‌گرداند، او خود را به عنوان قربانی کامل و بدون نقص به وسيله روح جاودانی به خدا تقديم کرد. خون او وجدان ما را از اعمال بيهوده پاک خواهد کرد تا ما بتوانيم خدای زنده را عبادت و خدمت کنيم" (عبرانيان ٩: ١٤).
خبر خوشی که برای شما داريم اين است که، در حدود دو هزار سال پيش، خدا بخاطر عشق و محبت خود، قدم آشتی با انسان گناهکار را برداشت يعنی حاضر شد مظهر و يا از لحاظ روحانی، پسر خود عيسی مسيح را به جهان بفرستد تا مثل يک قربانی کامل و بی‌عيب، بخاطر ما و برای پرداخت جريمه گناهان ما، بر روی صليب بميرد. انجيل شريف، يوحنا، فصل سوم، آيه ١٦ می‌فرمايد: "زيرا خدا جهانيان را آنقدر محبت نمود که پسر يگانه خود را داد تا هرکه به او ايمان بياورد هلاک نگردد بلکه صاحب حيات جاودان شود". همچنين کلام خدا در روميان، فصل سوم، آيات ٢٤ تا ٢٦ می‌فرمايد: "اما با فيض خدا همه بوساطت عيسی مسيح که آنان را آزاد می‌سازد، بطور رايگان، نيک محسوب می‌شوند. زيرا خدا مسيح را بعنوان وسيله‌ای برای آمرزش گناهان که با ايمان بخون او بدست می‌آيد در مقابل چشم همه قرار داده و با اين کار، خدا عدالت خود را ثابت نمود زيرا درگذشته بسبب بردباری خود گناهان آدميان را ناديده گرفت تا در اين زمان، عدالت خدا کاملاً بثبوت برسد، يعنی ثابت شود که خدا عادل است و کسی را که به عيسی ايمان می‌آورد نيک می‌شمارد."
حق‌جوی عزيز، عيسی مسيح خداوند که بعد از مرگ بر روی صليب و تدفين، دوباره زنده شد و اکنون زنده است، بر در قلب شما ايستاده در را می‌کوبد و مايل است وارد قلب و زندگی شما بشود. او می‌خواهد تمام گناهان شما را ببخشد و رابطه و مشارکت واقعی و بسيار نزديک، بين شما و خدای قدوس برقرار سازد و به شما حياتی جديد و ابدی در خدا ببخشد. اگر آنچه را که ذکر شد، قبول داشته باشيد، کافی است که از گناه توبه کرده و به عيسی مسيح خداوند ايمان آوريد. کلام خدا در انجيل شريف می‌فرمايد: "زيرا اگر با لبان خود اعتراف کنی که عيسی، خداوند است و در قلب خود ايمان آوری که خدا او را پس از مرگ زنده ساخت نجات خواهی يافت. زيرا انسان با قلب ايمان می‌آورد و نيک محسوب می‌گردد و با لبهای خود به ايمانش اعتراف می‌کند و نجات می‌يابد" (روميان ١٠: ٩ و ١٠). "من پشت در ايستاده در را می‌کوبم اگر کسی صدای مرا بشنود و در را باز کند وارد می‌شوم و با او شام خواهم خورد و او نيز با من" (از سخنان عيسی مسيح در انجيل شريف، مکاشفه ٣: ٢٠).
می‌توانيد با يک دعای ساده و صميمی که از روی ايمان باشد، اينطور با خدا صحبت کنيد: ای خدای پاک و مقدس، من می‌دانم که بر طبق کلام تو، کتاب مقدس، گناهکار و از جلال تو محروم هستم. من قبول دارم که عيسی مسيح خداوند، بخاطر گناهان من، به صليب کشيده شد و جانش را برای پرداخت جريمه گناهان من داد. قبول دارم که او سه روز بعد از مرگ دوباره زنده شد و زنده است. پدر آسمانی، از تو خواهش می‌کنم گناهان مرا بيامرز و پاک کن و به من حياتی جديد و ابدی در خودت ببخش. به اسم عيسی مسيح دعا می‌کنم، آمين.
به محض اينکه به مسيح رو آوريد و از راه ايمان با او متحد شويد، براساس کلام خدا در انجيل شريف، چند چيز درقلب و زندگيتان صورت می‌گيرد:
اولاً، تمام گناهان شما آمرزيده و برطرف می شود، روح خدا در قلب شما ساکن می گردد و شما تولد تازه و حياتی جديد در مسيح می‌يابيد (براساس کولسيان ٢: ١٣، روميان ٨: ٩، تيطس ٣: ٥).
دوماً، فرزند خدا گشته و از تمام مزايای فرزند خواندگی برخوردار خواهيد شد (براساس روميان ٨: ١٦ و ١٧، افسسيان ١: ٣).
سوماًً، از سلطه و اسارت گناه و نفس گناه آلود و شيطان آزاد می‌شويد (براساس روميان ٦: ٦ و ٧، افسسيان ٢: ١ و ٢، کولسيان ١: ١٣، يوحنا ٨: ٣١ و ٣٢).
چهارماً، از موت و هلاکت و جدايی ابدی از خدا رهائی يافته و صاحب حيات جاودان می‌شويد (براساس يوحنا ١٠: ٢٨، روميان ٦: ٢٣، اول يوحنا ٥: ١٣).
در خاتمه، براساس انجيل شريف، در اتحاد با عيسی مسيح، می‌توانيد بوسيله ايمان و صبر، وعده‌های عالی و نيکوی خدا را که در کلام او ذکر شده، از آن خود سازيد (عبرانيان ٦: ١٢). آمين.

۱۳۹۷ آبان ۱۴, دوشنبه

من تاك هستم


عیسی مسیح در یوحنا باب 15 میگوید: من تاک حقیقی هستم و پدر من باغبان است. هر شاخه ای  در من که میوه نیاورد آن را دور می سازد و هر چه میوه آورد آنرا پاک میکند تا بیشتر میوه دهد.

 

شما  در این داستان سه شخصیت را میتوانید ببینید... اول ،پدر آسمانی که باغبان است و دوم خود عیسی مسیح که تاک حقیقی است و سوم ایمانداران و خادمین که شاخه های فرعی تاک هستند...

 

اینجا مسیح در پس شخصیت های این داستان نقش خودش ورابطه زنده و هرروزه خود را با شاگردان و ایمانداران و خدای پدر به عنوان باغبان نشان میدهد.

در این داستان هدف مسیح  بازگو کردن رابطه همیشگی و زنده ما با اوست و اینکه این رابطه، در آوردن ثمر در زندگی ما بسیار حیاتی و مهم میباشد. در این رابطه ما هر لحظه از مسیح تغذیه میشویم...

 

هر ایمانداری باید در زندگی روحانی خود ثمر  بیاورد و مفید باشد و اگر ایمانداری ثمر نیاورد این پیام را میرساند که به مسیح نچسبیده است.

 

و مهمترین درس دیگر این است که ثمر و میوه ما از  منبع خود مسیح  مستقیم به وجود می اید و یک ایماندار هیچ منبع دیگری جز مسیح برای ثمردهی ندارد و به جز مسیح هر روش و منبعی باعث خشک شدن و مردن شاخه میگردد.

 

شما به عنوان یک ایماندار به چه چیزی چسبیده اید؟! ایا ثمر میاورید؟! ایا ثمر شما ریشه در خود مسیح دارد؟!

 

در هر شرایطی تنها به مسیح و کلام خدا بچسبید تا ثمر بیاورید و کار خدای پدر را در زندگی خود محدود نکنید.

مشاركت ايمانداران


چرا یک ایماندار بر خلاف تفکر بعضی ها نمیتواند تنها باشد و تنها در ایمان رشد کند؟! چرا خدا ما را خوانده تا با همدیگر مشارکت داشته باشیم؟ 

 

ایمانداران بعد از اینکه به مسیح ایمان می آورند از دنیا جدا می شوند  تفکرات، آرزوها و روش زندگی آنها متفاوت از دنیا می گردد.در این میان دنیا و شیطان نیز بیکار نمی مانند و تلاش می کنند به هر روشی  که شده او را به  سوی خود برگردانند. وقتی ایمانداری تنها باشد افکار دنیا بیشتر به او حمله ور می گردد و ناامیدی ها و غم ها و افکار منفی بیشتر از امید به خدا و مبارزه کردن و ایستادن در ایمان عمل کرده و متاسفانه در خیلی موارد غلبه پیدا می کنند یک ایماندار تنها ، شکست را به راحتی قبول میکند و ممکن است از ایمان ساقط شده و یا بسیار ضعیف گرددد.

 ایمانداران برای اینکه جلوی این خطر بزرگ را بگیرند لازم است در مشارکت با یکدیگر کوشا باشند. در کلیسا ها حضور داشته باشند، از هر بهانه ای برای با هم بودن و دعا کردن و برکت دادن و برکت گرفتن استفاده کنند، اگر محل کار و یا محل زندگی ما خواهر، برادران ایماندار به یکدیگر نزدیک است کافی است تنها چند دقیقه در روز  دو به دو یا سه به سه با هم مشارکت کوتاه داشته باشیم و دعا کنیم و آیاتی از کلام خدا برای تقویت و دلگرمی هم بگوییم وخستگی های خود را اعتراف کنیم و متحدا برای یکدیگردر دعا باشم.

 

شاید بعضی ها متوجه نشده اند؛ حملات شیطان زمانی بیشتر میشود که مشارکت آنها در آمدن به کلیسا و جمع ایمانداران کم می شود. از جدل های خانوادگی و مریضی های مرموز تا بی برکتی در کار و تصادفات...

 

کلام خدا میگوید: از مشارکت با یکدیگر غافل نشوید(عبرانیان باب 10 ایه 25)یا باز میگوید: پیوسته ایمانداران در معبد و خانه های یکدیگر بودند و با یکدیگر نان میشکستند و مجدد می گوید: ایمانداران پیوسته در دعا و تعلیم کلام و مشارکت نان با یکدیگر متحد بودند. حتی اگر کمی الهیاتی تر بگویم خود عیسی مسیح با خدای پدر و روح القدس در مشارکت مدام بودند و هستند.(تثلیث)

 

 با هم بودن را جدی بگیرید. به هیچ عنوان به بهانه های ابتدایی جلسات کلیسایی را لغو نکنید، شاید جمع شما کوچک و موعظه ها جالب نباشد و یا سرود ها تکراری باشد،  اینها زیاد مهم نیستند؛ خداوند در همان مشارکت کوچک نیز با شما حرف میزند. با هر بهانه ای برادران و خواهران خود را در دعا  و کلام تشویق کنید و از تشویق و دعای آنها برکت بگیرید.

 

بهترین روش برای عزیزانی که امکان رفتن به کلیسا ندارند و یا در کشورهایی زندگی می کنند که کلیساها اجازه فعالیت ندارند؛( مانند کشور ایران) مشارکت های مجازی و ماهواره ای است.

خدا را با هم بپرستیم، با هم بار های سنگین زندگی را حمل کنیم وهمدیگر را در جنگ های روحانی که داریم تقویت کنیم تا با هم پیروز شویم.

 

 ما خوانده شده ایم تا ابد با هم و با خداوند مشاکت داشته باشیم....امین

 

 

هويت ما در مسيح


گاهی ما به عنوان ایماندار و فرزندان خدا، ارزش و جایگاه واقعی خود را گم کرده و بدون اینکه بخواهیم، افکار و ذهن خود را در اختیار شیطان قرار می دهیم و زمانی این اتفاق می افتد که ما بعنوان فرزند مسیح ارزش واقعی خود را درک نکرده ایم و با هر شکست و بحرانی در زندگی ، شیطان با این تلقین که تو نمی توانی، تو موفق نمی شوی،  به سراغ ما و افکار ما می آید، ولی اگر کلام را درست بخوانیم و به آن واقف باشیم، به صراحت می بینیم که خدا هدیه ای بس ارزشمند به ما عطا کرده است و نیازی به تلاش برای به دست آوردن آن نمی باشد، بلکه بعنوان ایماندار و فرزندان خداوند باید فقط  به آن باور داشته  و در حفظ آن کوشا باشیم تا هر روز و هر لحظه افکار و ذهنت خود را در اختیار شیطان که کاری غیر از تضعیف ما ندارد؛ قرار ندهیم. برای این کار هر روز خود را زیر خون مسیح می بریم و کارهایی را که خدا برای نجات و ابدیت ما انجام داده را اعلام می کنیم. 

 

من فرزند خدا هستم.

من هم ارث با مسیح هستم.

من خلقت تازه ای هستم.

من با مسیح مصلوب شدم و از این پس مسیح در من زیست می کند.

من فرزند عدالت هستم.

من هم ارث با آسمان هستم.

من در مسیح قدرت انجام هر کاری را دارم.

من نمک جهان هستم .

من نور عالم هستم.

من شاخه ای از تاک حقیقی هستم.

من مجرایی برای جاری شدن حیات هستم.

مسیح مرا برگزیده تا برای او ثمر بیاورم.

من غلام عدالت هستم.

من فرزند نور هستم و در من تاریکی نیست.

من با خداوند متحد شده و با او یک روح گشته ام

من عضوی از بدن مسیح هستم.

من با خدا مصالحه کرده ام و خدمتم مصالحه دادن است.

من صنعت دست خدا هستم.

من عادل ومقدس هستم.

من تجلی حیات مسیح هستم و او حیات من است.

من در دعوت سماوی شریک هستم.

من شریک میسح هستم و در حیات او زیست می کنم.

من یکی از سنگهای زنده خدا هستم.

من فرزند خدا هستم و در زمان بازگشت مسیح به شباهت او در خواهم آمد.

من ، هستم بزرگ نیستم اما به فیض او تر آنچه که هستم، هستم.

 

۱۳۹۷ آبان ۱۱, جمعه

پادشاه من عيسي


Ein Lied von David. Gott, der Herr , sprach zu meinem Herrn: »Setze dich auf den Ehrenplatz an meiner rechten Seite, bis ich dir alle deine Feinde unterworfen habe und du deinen Fuß auf ihren Nacken setzt!«  Vom Berg Zion aus wird der Herr deine königliche Macht bis in die fernsten Länder ausweiten – nun herrsche über alle deine Feinde!  Wenn du ein Heer zum Kampf aufstellst, wird dir dein Volk begeistert folgen. Feierlich geschmückt, voll jugendlicher Kraft, stehen dir die Krieger in großer Zahl zur Seite.  Gott, der Herr , hat meinem Herrn geschworen: »In alle Ewigkeit sollst du ein Priester sein, so wie es Melchisedek war!« Diesen Schwur wird er niemals zurücknehmen.  Gott, der Herr, wird dir zur Seite stehen; am Tag des Gerichts zerschmettert er die feindlichen Herrscher.  Wenn er über die Völker sein Urteil spricht, wird das Schlachtfeld mit Leichen bedeckt sein. Die Machthaber auf der ganzen Welt wird er vernichten.  Auf seinem Feldzug wird der von Gott eingesetzte König nur kurz rasten und aus dem Bach am Wege trinken. So gestärkt, erringt er den Sieg. Psalm 110:1 - 7 Amen
خداوند، به خداوند من گفت: «به دست راست من بنشين و من دشمنانت را به زير پاهايت خواهم افكند.»  خداوند، شهر اورشليم را پايتخت تو قرار خواهد داد تا از آنجا بر دشمنانت حكمرانی كنی. هنگامی كه به قدرت برسی، قوم تو در لباس تقوی و پرهيزكاری، به حضورت خواهند آمد، و نيروی تو همچون شبنم صبحگاهی هر روز تازه‌تر خواهد شد.  خداوند قسم خورده است و از آن برنخواهد گشت كه تو تا ابد چون «ملک صادق» كاهن هستی. خداوند كه به دست راست تو است در روز غضب خود، پادشاهان را شكست خواهد داد. او قومها را داوری خواهد كرد، و ميدانهای جنگ را از اجساد كشته‌شدگان پر خواهد ساخت و در سراسر دنيا، پادشاهان را مغلوب خواهد كرد. او از نهر سر راهش خواهد نوشيد و نيروی تازه گرفته، سربلند و پيروز خواهد ايستاد. مزامير ۱۱۰
The Lord says to my Lord: "Sit at my right hand, until I make your enemies your footstool." The Lord sends forth from Zion your mighty scepter. Rule in the midst of your enemies! Your people will offer themselves freely on the day of your power, in holy garments; from the womb of the morning, the dew of your youth will be yours. The Lord has sworn and will not change his mind, "You are a priest forever after the order of Melchizedek." The Lord is at your right hand; he will shatter kings on the day of his wrath. He will execute judgment among the nations, filling them with corpses; he will shatter chiefs over the wide earth. He will drink from the brook by the way; therefore he will lift up his head. Psalms 110:1 - 7 Amen
Hege keinen Hass gegenüber deinem Mitmenschen! Wenn du etwas gegen jemanden hast, dann weise ihn offen zurecht, sonst lädst du Schuld auf dich. 3. Mose 19:17 Amen
«از كسی كينه به دل نگيريد، بلكه اختلاف خود را با او حل كنيد مبادا بخاطر او مرتكب گناه شويد . لاويان ۱۹ :۱۷
"You shall not hate your brother in your heart, but you shall reason frankly with your neighbor, lest you incur sin because of him. Leviticus 19:17
Außerdem, ihr Lieben, weist die zurecht, die ihr Leben nicht ordnen. Baut die Mutlosen auf, helft den Schwachen und bringt für jeden Menschen Geduld und Nachsicht auf. 1. Thessalonicher 5:14 Amen
برادران عزيز، اشخاص تنبل و سركش را تأديب كنيد؛ افراد محجوب و ترسو را دلداری دهيد؛ ضعفا را ياری نماييد؛ نسبت به همه، صبر و تحمل را پيشه كنيد. اول تسالونيکی ۵ :۱۴
And we urge you, brothers, admonish the idle, encourage the fainthearted, help the weak, be patient Image result for photos of christianity

زنده شدن ايلعازر

38سپس عیسی، باز در حالی که برآشفته بود، بر سر قبر آمد. قبر، غاری بود که بر دهانه‌اش سنگی نهاده بودند. 39فرمود: «سنگ را بردارید.» مارتا خواهرِ متوفا گفت: «سرورم، اکنون دیگر بوی ناخوش می‌دهد، زیرا چهار روز گذشته است.» 40عیسی به او گفت: «مگر تو را نگفتم که اگر ایمان آوری، جلال خدا را خواهی دید؟» 41پس سنگ را برداشتند. آنگاه عیسی به بالا نگریست و گفت: «پدر، تو را شکر می‌گویم که مرا شنیدی. 42من می‌دانستم که همیشه مرا می‌شنوی. امّا این را به‌خاطر کسانی گفتم که در اینجا حاضرند، تا ایمان آورند که تو مرا فرستاده‌ای.» 43این را گفت و سپس به بانگ بلند ندا در‌داد: «ایلعازَر، بیرون بیا!» 44پس آن مرده، دست و پا در کفن بسته و دستمالی گِرد صورت پیچیده، بیرون آمد. عیسی به ایشان گفت: «او را باز کنید و بگذارید برود.»

شبان نيكو


1«آمین، آمین، به شما می‌گویم، آن که از در به آغل گوسفندان داخل نشود، بلکه از راهی دیگر بالا رود، دزد و راهزن است. 2امّا آن که از در به درون آید، شبان گوسفندان است. 3دربان، در بر او می‌گشاید و گوسفندان به صدای او گوش فرا می‌دهند؛ او گوسفندان خویش را به نام می‌خواند، و آنها را بیرون می‌برد. 4چون همه ی گوسفندان خود را بیرون بَرَد، پیشاپیش آنها گام برمی‌دارد و گوسفندان از پی او می‌روند، زیرا صدایش را می‌شناسند. 5امّا هرگز از پی بیگانه نمی‌روند، بلکه از او می‌گریزند، زیرا صدای بیگانگان را نمی‌شناسند.»
6عیسی این تمثیل را برایشان بیان کرد، امّا آنان درنیافتند بدیشان چه می‌گوید.
7پس بار دیگر بدیشان گفت: «آمین، آمین، به شما می‌گویم، من برای گوسفندان، ’در‘ هستم؛ 8آنان که پیش از من آمدند، همگی دزد و راهزنند، امّا گوسفندان به آنان گوش فرا ندادند. 9من ’در‘ هستم؛ هر که از راه من داخل شود نجات خواهد یافت، و آزادانه به درون خواهد آمد و بیرون خواهد رفت و چراگاه خواهد یافت. 10دزد نمی‌آید جز برای دزدیدن و کشتن و نابود کردن؛ من آمده‌ام تا ایشان حیات داشته باشند و از آن به فراوانی بهره‌مند شوند.
11«من شبان نیکو هستم. شبان نیکو جان خود را در راه گوسفندان می‌نهد. 12مزدور، چون شبان نیست و گوسفندان از آنِ او نیستند، هر گاه بیند گرگ می‌آید، گوسفندان را واگذاشته می‌گریزد و گرگ بر آنها حمله می‌برد و آنها را می‌پراکَنَد. 13مزدور می‌گریزد، چرا که مزدوری بیش نیست و به گوسفندان نمی‌اندیشد. 14من شبان نیکو هستم. من گوسفندان خود را می‌شناسم و گوسفندان من مرا می‌شناسند، 15همان‌گونه که پدر مرا می‌شناسد و من پدر را می‌شناسم. من جان خود را در راه گوسفندان می‌نهم. 16گوسفندانی دیگر نیز دارم که از این آغل نیستند. آنها را نیز باید بیاورم و آنها نیز به صدای من گوش فرا خواهند داد. آنگاه یک گله خواهند شد با یک شبان. 17پدر، مرا از این رو دوست می‌دارد که من جان خود را می‌نهم تا آن را بازستانم.18هیچ‌کس آن را از من نمی‌گیرد، بلکه من به میل خود آن را می‌دهم. اختیار دارم آن را بدهم و اختیار دارم آن را بازستانم. این حکم را از پدر خود یافته‌ام.»
19به سبب این سخنان، دیگر بار میان یهودیان اختلاف افتاد. 20بسیاری از ایشان گفتند: «او دیوزده و دیوانه است؛ چرا به او گوش می‌دهید؟» 21امّا دیگران گفتند: «اینها سخنان یک دیوزده نیست. آیا دیو می‌تواند چشمان کوران را بگشاید؟

اعتقادنامه مسيحي


هر مسیحی باید به مجموعه ای از اعتقادات اساسی ایمان داشته باشد. هرکه خود را مسیحی واقعی می داند، لازم است به آنها متعهد و معتقد باشد. این اصول در اعتقادنامه های مسیحی متعدد ذکر شده اند. هر مسیحی به اصول زیر ایمان دارد:
۱-یک خدا وجود دارد،که سه شخصیت در خدای واحد هستند(پدر،پسر،روح القدوس).
۲-خدای پدر قادر مطلق، آفریننده زمین و آسمان است.
۳-پسر یگانه خدای پدرکه همانا خداوند ما عیسی مسیح می باشد، از ازل با پدر یکی بود. اما به جهت نجات ما در جسم ظاهر شد و انسان گشت در ضمن اینکه، ذات الهی خود را کاملا حفظ کرده بود.
۴-نطفه عیسی مسیح توسط روح القدوس بسته شد. او از مریم باکره چشم به جهان گشود و بر روی صلیب جان سپرد و خون خود را برای گناهان ما ریخت.
۵-عیسی با بدن خویش از مردگان قیام کرد و به آسمان صعود نمود،اما بار دیگر باز خواهد گشت تا بر زندگان و مردگان داوری کند.
۶-روح القدوس دائما همراه ماست و جهان را به گناه ملزم می کند و کلیسای جهانی را تقویت می نماید.کلیسایی که بدن مسیح بر زمین است.
۷-تمامی انسانها ذاتا گناهکارند و نیاز به آمرزش گناهان توسط کفاره عیسی مسیح دارند و نیز نیاز دارند تا توسط روح القدوس، تولد تازه بیابند. تمامی این برکات مجانا توسط فیض خدا و با ایمان،به انسان عطا می شود.
۸-کتاب مقدس کلام الهام شده خدا است که شامل تمامی چیزهایی است که برای نجات ضروری اند.
 

دعا

با صدای بلند بگو ای پدر آسمانی، من در این لحظه بنام مقدس عیسی مسیح به حضورت می آیم و به همۀ گناهانم اعتراف می کنم، چه گناهانی که دانسته انجام دادم  و یا آنانی که ندانسته مرتکب شدم . ای عیسی : مطابق با کلامت من ایمان دارم که تو برای گناهان من روی صلیب جان دادی و در روز سوم  پس از مرگ با قدرت روح خدا از قبر، زنده بیرون آمدی . به قلب من وارد شو، گناهان مرا ببخش و کنترل زندگی مرا از این لحظه  به  بعد به عهده بگیر. تو را شکر می کنم ای خداوند  و همۀ اینها را بنام مقدس عیسی مسیح از تو می طلبم. 

آمین

معجزه كلام مسيح





بارها و بارها شده است که از شنیدن یک جمله یا حتی یک کلمه از درون فرو ریخته ایم و یا دنیایی را که داشته ایم در یک آن پایان یافته می بینیم، و بلعکس شده است زمانهایی که یک سخن به جا، دلنشین و سازنده، جان دوباره و صد چندان به روح و جسم ما بخشیده است.
سخنانی زیبایی که به دلیل هم ذاتی با روح پاک و خیر خواه هستی‌ در جان و سلولهای وجود انسان، انقلابی جاودان ایجاد میکند. روح پاک و هوشمند خداوندی که در وجود آدمیست، همیشه درک کننده و مجذوب زیبایهاست، و این بهترین مدرک است برای زمانی که با شنیدن یک کلام زیبا و راه گشا و یا خواندن آن آرامشی عمیق بر آدمی‌ مسلط می شود، چرا که همیشه ریشه ناآرامی ها در نوعی از تضاد آغاز می شود. 
کلامی که زمان و مکان نمی شناسد و برای همیشه تازگی و طراوات خود را برای نسل بشر به همره دارد. سخنان انجیل را به جرات می توان بالاترین این سخنان دانست، جملاتی که هر یک بدور از تکلف و سختی، بالاترین مفاهیم زندگی‌ بشری را در نوع فردی و اجتماعی به همره دارد. 
جملاتی چنان ساده، بی‌ آلایش و کاربردی که می تواند در جایی‌ قلب یک کودک را لمس کند و در جایی‌ دیگر اشک بر چشمان پیرمردان و پیر زنان روزگار بیاورد. 

خبر خوش انجيل



انجیل به معنای " خبر خوش " است. در واقع بهترین خبری است که می توانید بشنوید.

كلام خداوند می گوید: " اگر به زبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی و در دل خود ایمان آوری که خدا او را از مردگان برخیزانید، " نجات " خواهی یافت. چونکه به دل ایمان آورده می شود برای عدالت و به زبان اعتراف می شود به جهت نجات ". ( رومیان: ۹-۱۰ )
بهترین راه برای اجرای این واقعیات، " دعا " کردن است. همانطور که پولس نوشته است: " زیرا هرکه نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت ". ( رومیان: ۱۰-۱۳ )
قلب خود را با فروتنی واقعی به خدا تقدیم کنید، زیرا " قربانی های خدا روح شکسته است. خدایا دل شکسته و کوبیده را خوار نخواهی شمرد ."  
اگر براستی می خواهید به خانواده خداوند عیسی مسیح بپیوندید با فروتنی چنین دعا کنید:
†  خدایا اعتراف می کنم که بیشتر عمرم را برای خودم زندگی کرده ام، حتی در بهترین لحظات زندگی ام نیز به تو اندک توجه کردم و تو را جلال دادم. بسیار دفعات گناه کردم، بیشتر از آنچه که بتوانم بشمارم، و برای رهایی از مرگ ابدی که بخاطر گناهانم لایق آن هستم، هیچ راهی ندارم. از تو بسیار ممنونم که آنقدر مرا دوست داشتی که عیسی، پسر یگانه ات را فرستادی تا بخاطر گناهان من روی صلیب بمیرد. کسی که باید روی صلیب می مرد، من بودم و او جای مرا گرفت تا من بتوانم مجاناً بخشیده شوم. لطفاً گناهان مرا ببخش ای پدر. دیگر نمی خواهم زندگی خود محوری داشته باشم. باقی روزهای زندگی ام را می خواهم برای خداوند عیسی مسیح زیست کنم. حضور روح القدس تو را بر زندگی ام می خواهم. آمین
اگر این دعا را انجام دادید، این وعده ایست که از کتاب مقدس می توانید همواره بخاطر نگاه دارید:
"اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او امین و عادل است تا گناهان ما را بیامرزد و ما را از هر ناراستی پاک سازد