پس چون بوسیله ایمان به عیسی مسیح در نظر خدا پاک و بی گناه محسوب شده ایم، از رابطه مسالمت آمیزی با خدا بهره مند هستیم. این رابطه زمانی ایجاد شد که خداوند ما عیسی مسیح جانش را روی صلیب در راه ما فدا کرد. بسبب همین ایمان است که عیسی مسیح ما را در چنین مقام و موقعیت عالی و ممتازی قرار داده است، مقام و موقیعتی که اکنون نیز در آن قرار داریم، و با اطمینان و شادی فراوان، مشتاق هستیم بصورتی در آییم که خدا برای ما در نظر گرفته است. اما نه تنها از این بابت شادیم، بلکه وقتی با مشکلات زندگی و سختی های روزگار روبرو میشویم، باز خوشحال هستیم زیرا میدانیم این سختیها به خیر و صلاح ما هستند چون به ما میآموزند که صبر و تحمل داشته باشیم. صبر و تحمل نیز باعث رشد و استحکام شخصیت ما میشود و به ما یاری میکند تا ایمانمان به خدا روزبروز قوی تر گردد. چنین ایمانی سرانجام، امید ما را نیز نیرومند و پایدار می سازد، تا بتوانیم در برابر هر پیش آمدی بایستیم و اطمینان داشته باشیم که هر پیش آمدی به خیر و صلاح ماست. زیرا ما می دانیم که خدا چقدر نسبت به ما مهربان است. ما این محبّت گرم او را در سراسر وجود خود احساس میکنیم، زیرا او روح مقدس را به ما عطا کرده تا دلهای ما را از عشق و محبتش لبریز سازد. ( رومیان ۵ : ۱ - ۵ )
Vår Fader, du som är i himlen. Låt ditt namn bli helgat. Låt ditt rike komma. Låt din vilja ske, på jorden så som i himlen. Ge oss idag det bröd vi behöver. Och förlåt oss våra skulder, liksom vi har förlåtit dem som står i skuld till oss. Och utsätt oss inte för prövning, utan rädda oss från det onda. Ditt är riket, din är makten och äran, i evighet. 🙏🏻✝️Amen.
۱۳۹۸ اردیبهشت ۳, سهشنبه
حضور مسيح در زندگي ما
اکنون که همراه مسیح از نو زنده شده اید، به برکات و شادیهای آسمان چشم بدوزید، جایی که مسیح در کنار خدا، بر تخت عزت و قدرت نشسته است. همواره به آنچه در آسمان است بیندیشید، و برای امور این دنیای زودگذر غصه نخورید. به این دنیای فانی همانقدر دل ببندید که یک شخص مرده دل میبندد! زیرا زندگی واقعی شما در آسمان است، همراه مسیح در حضور خدا. وقتی مسیح که زندگی واقعی ماست بازگردد، شما نیز با او خواهید درخشید و در جلال و شکوه او شریک خواهید شد.
پس به گناهان این دنیا نزدیک نشوید، هوسهای ناپاک را که در وجودتان کمین می کنند، نابود سازید، هرگز خود را با گناهانی چون بیعفتی، ناپاکی، شهوت رانی و هوسهای ننگین دیگر آلوده نکنید. به چیزهای خوش ظاهر این دنیا نیز طمع نورزید، چون طمع نوعی بت پرستی است. آنانی که مرتکب چنین اعمالی می شوند، یقیناً گرفتار خشم خدا خواهند شد. شما نیز زمانی که هنوز به این دنیای گناه آلود تعلق داشتید، اسیر همین عادتهای شرم آور بودید.
اما اکنون وقت آن رسیده که خشم و کینه و فحش و سخنان زشت را همچون جامهای پوسیده از تن خود درآورید و دور بیندازید. به یکدیگر دروغ نگویید، زیرا آن طبیعت کهنه و فاسد شما که دروغ می گفت، دیگر مرده و از بین رفته است، و اکنون زندگی کاملاً تازهای را در پیش گرفته اید، که طی آن در شناخت راستی ترقی می کنید و می کوشید هر روز بیشتر شبیه مسیح، خالق این زندگی تازه شوید. در این زندگی تازه، ملیت شخص، نژاد، سواد و مقام اجتماعی او اهمیت و ارزشی ندارد، چون همه مردم می توانند به یک اندازه به حضور مسیح بیایند. آنچه واقعاً اهمیت و ارزش دارد، حضور مسیح در زندگی شخص است. ( کولسیان ۳ : ۱ - ۱۱ )
منشاء و مفهوم گناه در مسيحيت
منشا ومفهوم گناه
تعریف انسان از گناه: قتل، دزدی، زنا، بت پرستی، کلاهبرداری و .........
تعریف خدا از گناه: هر عمل، تمایل و یا حالتی که بر خلاف اراده ی خدا باشد.
خداوند انسان را شبیه به طبیعت خود آفرید و خواست تا انسان به عنوان همکار او باشد و تمام نیکی ها را به او داد و از او خواست تا با اراده ی خود از خداوند پیروی کند، ولی انسان ( آدم و حوا ) با اراده ی خود بر خلاف میل خدا رفتار کردند و در نتیجه گناه بوسیله آدم و حوا وارد جهان شد، بنا براین عدم اطاعت از خواست خدا، که از اراده ی آزاد انسان سرچشمه می گیرد باعث رنجش خدای قدوس میگردد، پس گناه از قلب انسان سرچشمه می گیرد و قلب ناپاک منجر به افکار نا پاک و افکار ناپاک منجر به اعمال نا پاک میشود.
عيسي مسيح در اين باره ميگويد: " چون از وجود و قلب انسان است که فکرهای نادرست بیرون میآیند، و منجر به اعمال نادرست میشوند، اعمالی نظیر: دزدی، آدم کشی، زنا کاری، طمع به مال دیگران، شرارت، فریب و تقلب، شهوت، حسادت، بدگویی و غیبت، خودپسندی و هر گونه حماقت دیگر. تمام این چیزهای شرم آور از وجود و قلب انسان سر چشمه میگیرد و انسان را نجس ساخته، از خدا دور میکند. ( مرقس ۷ : ۲۱ - ۲۳ )
روح القدس
روحالقدس خود خدا است. او یکی از سه شخصیت تثلیث است. همه مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود، واحد است، اما در عین حال، همواره در این ذات واحد، سه شکل یا حالت هستی وجود دارد که هر سه کاملا خدا هستند؛ این سه شکل یا حالت عبارتند از : "پدر" ما که در آسمان است، "پسر" که به زمین آمد و انسان شد، و "روحالقدس" که در قلب ایمانداران زندگی میکند. عیسی مسیح و روحالقدس بخشهایی از خدا نیستند؛ آنان به شکل کامل خدا هستند. درک این موضوع برای ما مشکل است، اما این حقیقتی است که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است. برای مثال، هنگامی که عیسی تعمید گرفت، روحالقدس به شکل کبوتری بر او نازل شد و پدر از آسمان سخن گفت و فرمود: "تو فرزند عزیز من هستی که از تو بسیار خشنودم ( مرقس ۱ : ۹ - ۱۱ ). عیسی به ما فرمود که به اسم پدر و پسر و روحالقدس تعمید دهیم. ( متی ۲۸: ۱۹ ). پولس رسول چنین دعا کرد: فیض خداوند ما عیسی مسیح با همه شما باد! محبت خدا و رفاقت روح القدس نصیب شما گردد. ( دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴ ). سه شخصیت تثلیث پیوسته در کنار یکدیگر ذکر شده اند. در افسسیان ۲: ۱۸ آمده است" حال همه ما، چه یهودی و چه غیر یهودی، به یاری روح خدا و در اثر آن فداکاری که مسیح برای ما انجام داده، میتوانیم به حضور پدر آسمانی مان خدا راه یابیم". و یا در جای دیگر می خوانیم" ما همه اعضای یک بدن هستیم و در همگی ما یک "روح" ساکن است، یعنی روح القدس، و همه ما برای رسیدن به یک امید دعوت شدهایم. یعنی به آن جلالی که خدا برای ما تدارک دیده است. برای ما فقط یک خداوند، یک ایمان و یک تعمید وجود دارد. همه ما یک خدا داریم که پدر همه ما و بالاتر از همه ما و در همه ماست و در تمام ذرّات وجود ما زندگی میکند. ( افسسیان ۴ : ۴ - ۶ )
هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روحالقدس از یکدیگر متمایزند. در یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷ آمده است:" من از پدرم درخواست خواهم کرد تا پشتیبان و تسلی بخش دیگری به شما عطا نماید که همیشه با شما بماند. این پشتیبان و تسلی بخش همان روح القدس است که شما را با تمام حقایق آشنا خواهد کرد.....
در اول قرنتیان ۱۲: ۴ - ۶ می خوانیم:" گر چه عطایایی که خدا به ما میبخشد گوناگون است، اما اصل و منشأ تمام آنها، روح القدس است. با اینکه میتوان خدا را از راههای مختلف خدمت کرد، اما همه همان خداوند را خدمت میکنیم. خدا یکی است، اما به صورتهای مختلف در زندگی ما عمل میکند. او همان خداست که در ما و بوسیله ما که از آن او هستیم، کار میکند.
در اول پطرس ۱: ۲آمده است:" از درگاه خداوند، طالب رحمت و آرامش برای شما میباشم.ای عزیزان، خدای پدر از مدتها پیش شما را برگزید، زیرا او از پیش میدانست که شما به او ایمان خواهید آورد. روح خدا نیز شما را با خون عیسی مسیح پاک ساخته تا بتوانید طبق خواست مسیح زندگی کنید".
در حالی که هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روحالقدس از یکدیگر متمایزند اما آنان در عین حال با یکدیگربرابرند. هر سه شخصیت "خدا" خوانده میشوند. ( یوحنا ۶: ۲۷ ) و ( عبرانیان ۱: ۸ )
هر سه حیات میبخشند ( یوحنا ۵: ۲۱ ) و ( رومیان ۸: ۱۱ ) و هر سه حرمتی را که شایستۀ خدا است، دریافت میدارند ( یوحنا ۵: ۲۳ ) و ( دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴ ) و هر سه ازلی هستند ( یوحنا ۱: ۱ ) و ( عبرانیان ۹: ۱۴ ).
شعلۀ روحالقدس را میتوان اطفا کرد ( اول تسالونیکیان ۵: ۱۹ )، اما روحالقدس نوعی نیرو یا انرژی نیست. او نیز دارای شخصیت است، روحالقدس نیز همانند دیگر اعضای تثلیث، در رابطه خود با ما، شخصیت دارد. او سخن میگوید ( اعمال رسولان ۱۳: ۲)، و میتواند محزون شود ( اشعیا ۶۳: ۱۰ ) و ( افسسیان ۴: ۳۰ ) ، و میتواند مورد بی حرمتی قرار گیرد ( عبرانیان ۱۰: ۲۹ ). سخن گفتن بر ضد روحالقدس کفر گویی قلمداد میشود و گناهی است که آمرزیده نخواهد شد ( مرقس ۳ : ۲۸ - ۲۹ ).
روحالقدس با پدر و پسر یکی است . ما میتوانیم این امر را در رومیان ۸ : ۹ - ۱۰ مشاهده کنیم؛ در این آیه ها، کلمات "روحالقدس"، "روح خدا"، "روح مسیح"، و "مسیح" به طور هم معنی به جای یکدیگر بکار میروند و همه به معنی "خدا" هستند. این یکی بودن بدین معنی نیست که هویت پدر و پسر و روحالقدس یکی است. پسر پدر نیست، بلکه پسر یگانه پدر است ( یوحنا ۳: ۱۶ ).
و روحالقدس نیز پدر و پسر نیست، بلکه توسط پسر و پدر فرستاده میشود ( یوحنا ۱۵: ۲۶ ). اما فکر، اراده و هدف هر سه شخصیت واحد است، همانگونه که ذاتشان نیز واحد است. برخی خدای تثلیث را به تخم مرغی تشبیه کرده اند که از سه بخش پوسته، سفیده و زرده تشکیل شده، اما هر سه با هم تخم مرغ را تشکیل میدهند. اما خدا سه بخش ندارد، زیرا او ذات واحد است. همچنین برخی نیز تشبیه آب را به کار میبرند که به سه شکل آب، یخ و بخار وجود دارد، اما در اصل یک چیز واحد است. در مقایسه قبلی، این تشبیه مناسب تر است، زیرا در هر سه شکل، ماده واحدی دیده میشود. اما مشکل این تشبیه آن است که آب همزمان نمیتواند در هرشکل وجود داشته باشد، در حالی که خدا در آن واحد، دارای سه شخصیت است. ( مرقس ۱ : ۱۰- ۱۱ )
۱۳۹۸ فروردین ۲۲, پنجشنبه
خداوند خود نگهبان من است
اگر قوم من که به اسم من خوانده میشوند فروتن شده، دعا کنند و مرا بطلبند و از راههای بد خویش بازگشت نمایند، آنگاه ایشان را از آسمان اجابت نموده، گناهانشان را میبخشم و سلامتی را به سرزمین آنها باز میگردانم. دوم تواریخ ۷ : ۱۴
خداوند در كنار من است تا از من حمايت كند. او راه حیات را به من نشان خواهد داد. حضور او من را لبریز از شادی میكند و بودن در كنار او به من لذتی جاودانی میبخشد.
خداوند نور من است. او حافظ و نگهدارنده من است. او قوت و سپر من است. از صمیم قلب بر او توكل دارم. اطمینان دارم كه در طول عمر خود، نیكویی و رحمت او همراه با من خواهد بود و من تا ابد در خانه او ساكن خواهم شد
خداوند نيكوست
خداوند را ستایش کنید، زیرا او نیکوست و رحمتش بی پایان. مزامیر ۱۱۸ : ۱
خداوندا تو را شکر که چشمانمان را باز می کنی تا زیبایی های زندگی کردن برای تو را تجربه کنیم و همه جا از تو سخن بگوییم و آن طور که شایسته توست، تو را پرستش کنیم، برای تو فکر کنیم و برای تو بمیریم.
اى پدر تو را شكر ميكنیم که ما را با خون پسر يگانه ات مسيح، پاک ساختى و به فيض عظيمت ما را قوم برگزیده و محبوب خود خواندى. وقتی که گناهکار بودیم برای نجات ما صبر کردی و وقتی که به نزدت پشیمان برگشتیم ما را پذیرفتی، محبت کردی و نجاتمان دادی. ای روح القدس عزیز چشمان ما را بگشا تا محبت و وفاداری تو را ببینم. آمین
۱۳۹۸ فروردین ۱۵, پنجشنبه
چرا مسيحيت
روزی دوستی برایم تعریف میکرد که در بچگی چگونه مادرش به او یاد داده بود که ازطوفانها نترسد.اوهنگام طوفان در کنار مادرش پشت پنجره می ایستاد و به صدای بادی که از میان برگ های درختان زوزه می کشید کوش فرا می داد و برگ های خیس را در زیر نور برق آسمان تماشا میکرد.
اینکه مردم از طوفانها می ترسند و یا لذت می برند بستگی به چیزی دارد که یاد گرفته اند و بستگی به نوع تفکر و شناخت آنها از طوفان و دلایل آن دارد.
می توان گفت ارتباط مردم با خدا نیز بدین گونه است.عده ای از او میترسند و عده ای دوستش دارند و این ترس یا علاقه همه بستگی به این دارد که چه چیزی در مورد خداوند به آنها گفته شده است و عکس العمل آنها چه بوده است.
با اینکه در بسیاری از ادیان یکتا پرست،"خدا"، یک خدای واحد و یگانه است اما در هر کدام از این مذاهب مختلف ارتباط خدا با انسان به گونه ای خاص تعریف شده است و این را میتوان از روی رفتار و نوع عملکرد پیروان آن مذاهب مشاهده نمود. بطور مثال در بعضی از ادیان خدا بسیار سختگیر، انتقامجو و یا جنگجو میباشد و این تاثیر بر روی پیروان آن مذاهب و شیوه ارتباط و عملکرد آنها با یکدیگرو با دیگر انسانها کاملا قابل تشخیص است.
در مسیحیت اساس در "محبت " است و نه در زور واجبار.
در مسیحیت خداوند ، "خدای ارتباط" میباشد که این ارتباط از ازل تا ابد وجود داشته و خواهد داشت و اگر در دنیا بین ما محبت و شراکت وجود دارد این چیزی است که در ذات خداوند بوده و خواهد بود و او این خصوصیت را به انسان داده است.
در مسیحیت ارتباط خدا با انسان ارتباطی صمیمانه است که در آن محبت وجود دارد و هنگامی که ما ایمان می آوریم وارد این ارتباط میشویم. این محبت و صمیمیت با خدا ما را از بندگی، آزادساخته و تبدیل به فرزندان خدا کرده است.
بدینگونه ما در مسیحیت خداوند را با الفاظ سخت و غیره صمیمانه نمی نامیم. بلکه به خدا "پدر " میگوییم و معتقدیم که میتوانیم هر وقت که بخواهیم و با لحنی ساده و خودمانی که اصولا بین فرزندان و پدر وجود دارد با او صحبت و درد دل کنیم واو به سادگی درون دل و روح ما را خواهد دید و به نیازهای ما پاسخ خواهد داد .همچون پدری دلسوز و مهربان.
اما در بسیاری از ادیان، انسان صرفا "بنده "خداست، و جایگاه خداوند برای بندگان بسیار بالا و دور از دسترس است. ارتباط انسان با خدا در اینگونه مذاهب شیوه و آدابی دارد و حتی گاهی فقط با یک زبان خاص و در زمانی خاص ودر یک جهت خاص امکانپذیر است.
خداوند همیشه از جایگاه بالا با قدرت و زور و با نگاهی بهانه جو و سختگیرانه به اعمال بندگان خود توجه می کند و همواره منتظر کوچکترین گناه و کوتاهی از سوی بندگان است که آنها را مجازات نماید و اقتدار خود را با ترس و نکوهش بندگان به اثبات برساند. اما در مسیحیت ارتباط خدا با انسان سالم و صمیمانه و مملو از محبت و برکات خداوند است.او پدری مهربان است که ما را دوست دارد.
خدای ما در عین محبت ،قدوس نیز میباشد. خداوند در عین مهربانی ،عادل است. خداوندی که ذره ای از قدوسیتش کوتاهی نمی کند و از گناهی چشم پوشی نمی نماید، اما با محبتش به جای تنبیه.
او در ابتدا به واسطه کاری که مسیح بر روی صلیب برای نجات ما انجام داد تمام گناهان ما را بخشید ، و پس از آن ما به واسطه ایمانمان میتوانیم از گناهانمان توبه کنیم و از محبت او بهره مند گردیده و وارد این رابطه شویم.
در هیچ آیینی خداوند چنین کار عظیمی برای بندگان خود انجام نداده است.او خود را مثل ما کرد و در بین ما آمد. او وارد این دنیا شد تا ما را نجات دهد و در سختی ها و رنجها و خیانتها به واسطه عیسی مسیح با ما شریک شد تا ما را به حضور خدای پدر ببرد.
عیسی مسیح مانند پل ارتباطی بین خدا و انسان قرار گرفت تا انسان با وجود گناه ذاتی خود به سوی خدا باز گردد و نجات یابد، زیرا فقط اوست که تمام نیازهای ما را برطرف میکند .
ما به واسطه ایمانمان به مسیح وارد ارتباط و ملکوت خداوند شده و حیات جاودان دریافت خواهیم نمود.
بركت خداوند
همه ما میدانیم که خدا بهنوعی ما را برکت میدهد. همگی ما از نعمتِ حیات برخورداریم و میتوانیم
آزادانه تنفس کنیم. همه ما از آفتاب و بارانی که خدا بر جمیع آدمیان میفرستد بهره میبریم. در عین حال
همه ما خواهان چیزی بیش از این برکات هستیم. میخواهیم خدا در تک تک مسائل زندگیمان ما را برکت دهد. اغلب اوقات وقتی مردم برای اولین بار پیغام نجات را میشنوند، کسی که این پیغام را با آنها در میان میگذارد به آنان میگوید که اگر قلب خود را به خداوند بسپارند، خدا برکات خود را بر آنها جاری خواهد کرد. واقعیت این است که خدا هر قدر هم که ما را برکت دهد، باز اغلب نومید میشویم و احساس میکنیم که . ما را برکت نمیدهد او آیا برکت خدا یعنی پول؟ قدرت؟ نفوذ؟ تحصیلات عالی؟ سعادت؟ خیلی اوقات وقتی از خود میپرسیم “چرا خدا آن طور که انتظار داشتهایم ما را برکت نداده است ؟”، در واقع منظورمان این است: “چرا زندگی بر وفق مراد ما نیست؟”
در متی ۶:۳۱-۳۳ چنین میخوانیم: «پس نگران نباشید و نگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم و یا چه بپوشیم. زیرا اقوام دور از خدا در پیِ همه این گونه چیزهایند، اما پدر آسمانی شما میداند که بدین همه نیاز دارید. بلکه نخست در پیِ پادشاهی خدا و انجام ارادۀ او باشید، آنگاه همه اینها نیز به شما عطا خواهد شد.»
خدایی که تمام نیازها و احتیاجات ما را میداند، به ما میگوید لازم نیست نگران احتیاجاتمان باشیم. وظیفۀ اصلی ما این است که در وهلۀ نخست پادشاهی آسمان را طالب باشیم و آن وقت او نیز نیازهای ما را برآورده خواهد ساخت درست است که برکت خدا نتیجۀ تلاش و کوشش ما نیست، اما در عین حال نباید از فقدان برکت خدا در زندگی خود تعجب کنیم اگر این برکات را تنها برای مقاصد شخصیِ خود میخواهیم. یعقوب در رساله خود به روشنی توضیح میدهد که چرا بسیاری از ما از برکات خدا در زندگی خود محرومیم:
«آنگاه نیز که درخواست میکنید، نمییابید، زیرا با نیّت بد درخواست میکنید تا صرفِ هوسرانیهای خود کنید.» (یعقوب ۴:۳).
بسیاری از اوقات با نقشهها و برنامههای خودمان نزد خدا میرویم و از او میخواهیم ما را برکت دهد، و وقتی در این نقشهها برکتی نمیبینیم گله میکنیم که: «خدایا، چرا مرا برکت نمیدهی؟» برنامه خدا در درجۀ اول این نیست که ما را برکت دهد تا زندگی خوب و راحتی داشته باشیم! برنامه او در واقع این است که ما بمیریم! خدا میخواهد شما نسبت به افکار، نقشهها و برنامهریزیهای خودتان بمیرید! او میخواهد نسبت به گناهانتان، خودخواهیهایتان و اتکا به نفستان بمیرید! وقتی نسبت به این چیزها مردیم و آماده بودیم بهطور کامل برای او زندگی کنیم، آن وقت خدا نیز ما را برکت خواهد داد که همانا آرامش درونی و اطمینان از برآورده شدنِ احتیاجاتمان است - برکتی که البته ممکن است با رنج و زحمت نیز همراه باشد. برکت خدا شباهت زیادی به بیمه عمر دارد. شرکت بیمه هیچ پولی به شما نمیدهد مگر اینکه اول بمیرید! بنابراین اگر خواهان برکت هستید، باید آماده مردن نیز باشید!بنابراین این بار که از خود پرسیدید چرا خدا مرا برکت نمیدهد، لختی بیاندیشید و ببینید آیا ماهیت برکت خدا را بهدرستی درک کردهاید؟؟ آری، وقتی از خدا برکت میخواهید، آن را به شیوۀ شاگردان مسیح بطلبید: برکت خدا با آنان بود و آنان همچنان که برای استقرار پادشاهی خدا تلاش و کوشش میکردند و رنج و زحمت میدیدند، تمامی احتیاجاتشان نیز برآورده میشد
دريافت ارامش الهي
ای خداوند، تو سَروَرِ سلامتی هستی. ای عیسای مسیح خداوند، تو گفتی، بیایید نزد من، ای تمامی گرانباران و زحمتکشان، و من شما را آرامی خواهم بخشید.
ای خداوند، این وعدۀ توست و ما بر روی وعدۀ تو میایستیم و بله و آمین میگوییم و دریافت میکنیم این آرامش را. خداوندا، دعا میکنم برای عزیزانی که احتیاج به این آرامش دارند، جوانانی که محتاج سلامتی آسمانی هستند. خداوندا، تو فرمودی که آرامش تو با آرامش دنیا فرق میکند. آرامش تو ماندنی است و بسته به شرایط بیرون نیست. خداوندا، دعا میکنم در نام عیسای مسیح، این جوانان عزیز تحت پوشش این آرامش باشند. خداوندا، خیلی از وقتها ناآرامیها بهخاطر مشکلات روزانه است، بهخاطر تنگیها است، بهخاطر کشمکشها است. و خداوندا، دعا میکنم که در نام عیسای مسیح، دست مبارک تو بر روی زندگی این جوانان عزیز باشد و خیلی از این مشکلات، خداوندا، حل بشود، خیلی از این تنگیها از بین برود، نابود بشود. خداوندا، آن چیزی که از تو نیست، در نام عیسای مسیح نهیب میدهیم که دور بشود و آرامشی که از توست، دعا میکنیم که وارد قلبهای سادهای بشود که مشتاق شناخت توست، مشتاق آرامش است. خداوندا، تو خدای غیرممکنها هستی و در کلامت میبینیم چطور غیرممکنها را ممکن ساختی. تو دیروز، امروز، تا ابدالآباد همان هستی. پس خداوندا، ما با ایمان در اتحاد با همدیگر به حضور تو میآییم و دعا میکنیم و درخواست میکنیم که آرامش تو بر روی جوانان عزیز باشد. ارادۀ تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز به انجام برسد. در نام عیسای مسیح، آمین.
موعظه سر كوه
موعظه ي بالاي كوه
مَتّی 5:3-12 – لوقا 6:20-23
1چون عیسی آن جماعتها را دید، به کوهی برآمد و بنشست. آنگاه شاگردانش نزد او آمدند 2و او به تعلیم دادنشان آغاز کرد و گفت:
3خوشا به حال فقیرانِ در روح،
زیرا پادشاهی آسماناز آن ایشان است.
4خوشا به حال ماتمیان،
زیرا آنان تسلی خواهند یافت.
5خوشا به حال ،حكيمان
زیرا آنان زمین را به میراثخواهند برد.
6خوشا به حال گرسنگانو تشنگان عدالت،
زیرا آنان سیر خواهند شد.
7خوشا به حال رحیمان،
زیرا بر آنان رحم خواهد شد.
8خوشا به حال پاکدلان،
زیرا آنان خدا را خواهند دید.
9خوشا به حال صلحجویان،یا ”صلحدهندگان“.
زیرا آنان فرزندان خداخوانده خواهند شد.
10خوشا به حال آنان که در راه پارسایییا ”عدالت“. آزار میبینند،
زیرا پادشاهی آسمان از آنِ ایشان است.
11خوشا به حال شما، آنگاه که مردم بهخاطر من، شما را دشنام دهند و آزار رسانند و هر سخن بدی بهدروغ علیهتان بگویند. 12خوش باشید و شادی کنید زیرا پاداشتان در آسمان عظیم است. چراکه همینگونه پیامبرانی را که پیش از شما بودند، آزار رسانیدند.
اشتراک در:
پستها (Atom)