۱۳۹۸ تیر ۳, دوشنبه

حضور مسيح در زندگي ما




اکنون که همراه مسیح از نو زنده شده اید، به برکات و شادیهای آسمان چشم بدوزید، جایی‌ که مسیح در کنار خدا، بر تخت عزت و قدرت نشسته است. همواره به آنچه در آسمان است بیندیشید، و برای امور این دنیای زودگذر غصه نخورید. به این دنیای فانی‌ همانقدر دل‌ ببندید که یک شخص مرده دل‌ می‌بندد! زیرا زندگی‌ واقعی شما در آسمان است، همراه مسیح در حضور خدا. وقتی مسیح که زندگی‌ واقعی ماست بازگردد، شما نیز با او خواهید درخشید و در جلال و شکوه او شریک خواهید شد.   
پس به گناهان این دنیا نزدیک نشوید، هوسهای ناپاک را که در وجودتان کمین می کنند، نابود سازید، هرگز خود را با گناهانی چون بی‌عفتی، ناپاکی، شهوت رانی و هوسهای ننگین دیگر آلوده نکنید. به چیزهای خوش ظاهر این دنیا نیز طمع نورزید، چون طمع نوعی بت پرستی است. آنانی‌ که مرتکب چنین اعمالی می شوند، یقیناً گرفتار خشم خدا خواهند شد. شما نیز زمانی که هنوز به این دنیای گناه آلود تعلق داشتید، اسیر همین عادتهای شرم آور بودید.
اما اکنون وقت آن رسیده که خشم و کینه و فحش و سخنان زشت را همچون جامه‌ای پوسیده از تن‌ خود درآورید و دور بیندازید. به یکدیگر دروغ نگویید، زیرا آن طبیعت کهنه و فاسد شما که دروغ می گفت، دیگر مرده و از بین رفته است، و اکنون زندگی‌ کاملاً تازه‌ای را در پیش گرفته اید، که طی آن در شناخت راستی‌ ترقی می کنید و می کوشید هر روز بیشتر شبیه مسیح، خالق این زندگی‌ تازه شوید. در این زندگی‌ تازه، ملیت شخص، نژاد، سواد و مقام اجتماعی او اهمیت و ارزشی ندارد، چون همه مردم می توانند به یک اندازه به حضور مسیح بیایند. آنچه واقعاً اهمیت و ارزش دارد، حضور مسیح در زندگی‌ شخص است. ( کولسیان ۳ : ۱ - ۱۱ )

روح القدس



روح‌القدس خود خدا است. او یکی از سه شخصیت تثلیث است. همه مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود، واحد است، اما در عین حال، همواره در این ذات واحد، سه شکل یا حالت هستی وجود دارد که هر سه کاملا خدا هستند؛ این سه شکل یا حالت عبارتند از : "پدر" ما که در آسمان است، "پسر" که به زمین آمد و انسان شد، و "روح‌القدس" که در قلب ایمانداران زندگی می‌کند. عیسی مسیح و روح‌القدس بخشهایی از خدا نیستند؛ آنان به شکل کامل خدا هستند. درک این موضوع برای ما مشکل است، اما این حقیقتی است که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است. برای مثال، هنگامی که عیسی تعمید گرفت، روح‌القدس به شکل کبوتری بر او نازل شد و پدر از آسمان سخن گفت و فرمود: "تو فرزند عزیز من هستی که از تو بسیار خشنودم ( مرقس ۱ :  ۹ - ۱۱ )عیسی به ما فرمود که به اسم پدر و پسر و روح‌القدس تعمید دهیم. ( متی ۲۸: ۱۹ ). پولس رسول چنین دعا کرد: فیض خداوند ما عیسی مسیح با همه شما باد! محبت خدا و رفاقت روح القدس نصیب شما گردد. ( دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴ ). سه شخصیت تثلیث پیوسته در کنار یکدیگر ذکر شده اند. در افسسیان ۲: ۱۸ آمده است" حال همه ما، چه یهودی و چه غیر یهودی، به یاری روح خدا و در اثر آن فداکاری که مسیح برای ما انجام داده، میتوانیم به حضور پدر آسمانی مان خدا راه یابیم". و یا در جای دیگر می خوانیم" ما همه اعضای یک بدن هستیم و در همگی‌ ما یک "روح" ساکن است، یعنی‌ روح القدس، و همه ما برای رسیدن به یک امید دعوت شده‌ایم. یعنی‌ به آن جلالی که خدا برای ما تدارک دیده است. برای ما فقط یک خداوند، یک ایمان و یک تعمید وجود دارد. همه ما یک خدا داریم که پدر همه ما و بالاتر از همه ما و در همه ماست و در تمام ذرّات وجود ما زندگی‌ می‌کند. ( افسسیان ۴ : ۴ - ۶ )
هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روح‌القدس از یکدیگر متمایزند. در یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷ آمده است:" من از پدرم درخواست خواهم کرد تا پشتیبان و تسلی‌ بخش دیگری به شما عطا نماید که همیشه با شما بماند. این پشتیبان و تسلی‌ بخش همان روح القدس است که شما را با تمام حقایق آشنا خواهد کرد.....
در اول قرنتیان ۱۲: ۴ - ۶ می خوانیم:" گر چه عطایایی که خدا به ما می‌بخشد گوناگون است، اما اصل و منشأ تمام آنها، روح القدس است. با اینکه می‌توان خدا را از راه‌های مختلف خدمت کرد، اما همه همان خداوند را خدمت می‌‌کنیم. خدا یکی‌ است، اما به صورت‌های مختلف در زندگی‌ ما عمل می‌‌کند. او همان خداست که در ما و بوسیله ما که از آن او هستیم، کار می‌‌کند.
 در اول پطرس ۱: ۲آمده است:" از درگاه خداوند، طالب رحمت و آرامش برای شما می‌‌باشم.‌ای عزیزان، خدای پدر از مدتها پیش شما را برگزید، زیرا او از پیش می‌‌دانست که شما به او ایمان خواهید آورد. روح خدا نیز شما را با خون عیسی مسیح پاک ساخته تا بتوانید طبق خواست مسیح زندگی‌ کنید".
در حالی که هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روح‌القدس از یکدیگر متمایزند اما آنان در عین حال با یکدیگربرابرند. هر سه شخصیت "خدا" خوانده می‌شوند. یوحنا ۶: ۲۷ ) و ( عبرانیان ۱: ۸ )
هر سه حیات می‌بخشند ( یوحنا ۵: ۲۱ ) و ( رومیان ۸: ۱۱ ) و هر سه حرمتی را که شایستۀ خدا است، دریافت می‌دارند ( یوحنا ۵: ۲۳ ) و ( دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴ ) و هر سه ازلی هستند ( یوحنا ۱: ۱ ) و (  عبرانیان ۹: ۱۴ ).
شعلۀ روح‌القدس را می‌توان اطفا کرد ( اول تسالونیکیان ۵: ۱۹ )، اما روح‌القدس نوعی نیرو یا انرژی نیست. او نیز دارای شخصیت است، روح‌القدس نیز همانند دیگر اعضای تثلیث، در رابطه خود با ما، شخصیت دارد. او سخن می‌گوید ( اعمال رسولان ۱۳:  ۲)، و می‌تواند محزون شود ( اشعیا ۶۳: ۱۰ ) و ( افسسیان ۴: ۳۰ ) ، و می‌تواند مورد بی حرمتی قرار گیرد ( عبرانیان ۱۰: ۲۹ ). سخن گفتن بر ضد روح‌القدس کفر گویی قلمداد می‌شود و گناهی است که آمرزیده نخواهد شد ( مرقس ۳ : ۲۸ - ۲۹ ). 
روح‌القدس با پدر و پسر یکی است . ما می‌توانیم این امر را در رومیان ۸ : ۹ - ۱۰ مشاهده کنیم؛ در این آیه ها، کلمات "روح‌القدس"، "روح خدا"، "روح مسیح"، و "مسیح" به طور هم معنی به جای یکدیگر بکار می‌روند و همه به معنی "خدا" هستند. این یکی بودن بدین معنی نیست که هویت پدر و پسر و روح‌القدس یکی است. پسر پدر نیست، بلکه پسر یگانه پدر است ( یوحنا ۳: ۱۶ ).
 و روح‌القدس نیز پدر و پسر نیست، بلکه توسط پسر و پدر فرستاده می‌شود ( یوحنا ۱۵: ۲۶ ). اما فکر، اراده و هدف هر سه شخصیت واحد است، همانگونه که ذاتشان نیز واحد است. برخی خدای تثلیث را به تخم مرغی تشبیه کرده اند که از سه بخش پوسته، سفیده و زرده تشکیل شده، اما هر سه با هم تخم مرغ را تشکیل می‌دهند. اما خدا سه بخش ندارد، زیرا او ذات واحد است. همچنین برخی نیز تشبیه آب را به کار می‌برند که به سه شکل آب، یخ و بخار وجود دارد، اما در اصل یک چیز واحد است. در مقایسه قبلی، این تشبیه مناسب تر است، زیرا در هر سه شکل، ماده واحدی دیده می‌شود. اما مشکل این تشبیه آن است که آب همزمان نمی‌تواند در هرشکل وجود داشته باشد، در حالی که خدا در آن واحد، دارای سه شخصیت است. ( مرقس ۱ : ۱۰- ۱۱ )

نجات :جبر يا اختيار

آیات مهم: 
یوشع ۲۴: ۱۵-... پس امروز برای خود اختیار کنید که را عبادت خواهید نمود.
متی ۲۳: ۳۷-... چند مرتبه خواستم... و نخواستید.
یوحنا ۷: ۱۷- اگر کسی بخواهد اراده او را به عمل آرد، درباره تعلیم خواهد دانست که از خدا است یا آنکه من از خود سخن می‌رانم.
یوحنا ۱۵: ۱۶- شما مرا برنگزیدید بلکه من شما را برگزیدم.
اعمال ۷: ۵۱- شما پیوسته با روح‌القدس مقاومت می‌کنید.
اعمال ۱۳: ۴۶- لیکن چون آن (کلام خدا) را رد کردید.... همانا به سوی امتها توجه نماییم.
رومیان ۸: ۲۹-۳۰- زیرا آنانی را که از قبل شناخت ایشان را نیز پیش معین فرمود... و ایشان را خواند... عادل گردانید... جلال داد.
رومیان ۹: ۱۰-۲۴- مطابق اراده اش، هر که را می‌خواهد رحم می‌کند و هر که را می‌خواهد سنگدل می‌سازد.
رومیان ۱۱: ۳۲- زیرا خدا همه را در نافرمانی بسته است تا بر همه رحم فرماید.
افسسیان ۱: ۴-۵- چنانکه ما را پیش از بنیاد عالم... برگزید.
اول تیموتائوس ۲: ۴- که (خدا) می‌خواهد جمیع مردم نجات یابند و به معرفت راستی گرایند.


اول پطرس ۱: ۲- (مسیحیان) برگزیدگان بر حسب علم سابق خدای پدر (می باشند).
دوم پطرس ۱: ۱۰-... دعوت و برگزیدگی خود را ثابت نمایید.
طرح مساله 
عیسی در یوحنا ۸: ۳۴ و پولس رسول در رومیان ۶: ۱۴-۱۸ به روشنی می‌گویند که بی ایمانان بردۀ گناه هستند. بی ایمانان، بدون کمک خدا، نمی‌توانند امور الهی را بفهمند (اول قرنتیان ۲: ۱۴). آنان نمی‌توانند با قدرت خودشان عدالت را انتخاب کنند. هیچکس نمی‌تواند نزد عیسی بیاید مگر اینکه پدر او را جذب کند (یوحنا ۶: ۴۴)، و هیچکس نمی‌تواند پدر را بشناسد مگر اینکه پسر او را مکشوف سازد (متی ۱۲: ۲۷-۲۸).
ما در لوقا۲۴: ۴۵ و اعمال ۱۶: ۱۴ نمونه‌هایی را می‌بینیم که در آنها خدا قلب انسانها را می‌گشاید تا حقایق روحانی را ببینند و درک کنند.
هم عیسی و هم پولس رسول می‌گویند که بی ایمانان می‌توانند از بردگی گناه آزاد شوند (یوحنا ۸: ۳۶، رومیان ۶: ۱۷-۱۸). پولس همچنین می‌گوید که ایمانداران به غلامان عدالت تبدیل می‌شوند. این نجات نتیجه اعمال انسانی نیست، بلکه عطای مجانی خدا است (به رومیان ۶: ۲۳؛ افسسیان ۲: ۸-۹ و تفسیر آنها مراجعه کنید).
عیسی فرمود که شاگردان او را برنگزیدند، بلکه او آنان را برگزید تا رفته و میوه بیاورند (یوحنا ۱۵: ۱۶). پولس رسول می‌گوید که خدا ما را پیش از بنیاد عالم برگزید (افسسیان ۱: ۴)، و نیز می‌گوید که خدا ما را از قبل تعیین نمود تا او را پسر خوانده شویم (افسسیان ۱: ۵، ۱۱). انتخاب ما مطابق پیش دانی خدا است (رومیان ۸: ۲۹-۳۰؛ اول پطرس ۱: ۲). در رومیان ۹: ۱۶، پولس تاکید می‌کند که انتخاب خدا بر تلاش یا خواست انسان متکی نیست، بلکه مبتنی بر رحمت او است.
همه مسیحیان اعتقاد دارند که نجات فقط بر اساس فیض و رحمت خدا ممکن می‌شود و اینکه ما برای کسب نجات خود نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. اما در اینجا مساله‌ای مطرح می‌شود. آیا این سخن بدین معنی ست که ما در نجات خویش به هیچ وجه امکان انتخاب کردن نداریم؟ آیا توبه و ایمان تجاربی هستند که ما به خواست و انتخاب خود تجربه شان می‌کنیم؟ یا تجاربی هستند که خدا به خواست و انتخاب خود آنها را در ما پدید می‌آورد؟ آیا انسان این قدرت را دارد که در برابر فیض خدا مقاومت کند و به او «نه» بگوید؟
آیا انسان در نجات خود از حق انتخاب برخوردار است؟ 
فرقه‌های مختلف مسیحی پاسخهای متفاوتی برای این سوال دارند. برخی از مسیحیان بر این عقیده‌اند که این خدا است که انتخاب می‌کند چه کسی نجات پیدا خواهد کرد، و انسان در این مورد قدرت انتخاب ندارد، چون برده گناه است. این دسته از مسیحیان بر این عقیده‌اند که خدا برای نجات، فقط برخی از انسانها را انتخاب می‌کند و نه همه را؛ و بقیه را برای هلاک شدن بر می‌گزیند. این گروه از مسیحیان به این آیات استناد می‌کنند: متی ۲۲: ۱۴ (طلبیدگان بسیارند و برگزیدگان کم)، و رومیان ۹: ۲۲-۲۳ (خدا برخی ظروف را برای هلاکت و برخی ظروف را برای جلال معین کرد). در رومیان ۹: ۱۸ پولس می‌نویسد: «بنابراین هر که را می‌خواهد رحم می‌کند و هر که را می‌خواهد سنگدل می‌سازد.» در جایی دیگر از کتاب مقدس گفته می‌شود که برخی اشخاص برای حیات ابدی مقرر شده‌اند (اعمال ۱۳: ۴۸) و برخی دیگر برای لغزش و نا اطاعتی (اول پطرس ۲: ۸). این دسته از مسیحیان بر این عقیده‌اند که خدا هر که را باید نجات یابد، انتخاب می‌کند؛ آنگاه فقط کسانی را که برگزیده است، قادر می‌سازد تا توبه کنند (دوم تیموتائوس ۲: ۲۵)، و ایمان آورند (فیلپیان ۱: ۲۹). برگزیدگان خودشان هیچ حق انتخابی ندارند و نمی‌توانند نجات الهی را رد کنند.

اما عدۀ دیگری از مسیحیان بر این عقیده‌اند که انتخاب خدا تنها عامل تعیین کننده در نجات ما نیست، و ما نیز در نجات خود سهمی داریم.

۱۳۹۸ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

زندگي در روح القدس

زندگي پر از روح زندگي پر از مسيح است. مسيحي پر از روح‌القدس فردي است كه مطابق روميان 11:6 خود را براي گناه مرده مي‌انگارد, اما براي خدا در مسيح عيسي زنده. مسيح كه «تمامي قدرت در آسمان و بر زمين به او داده شده است» (متي 18:28 ) و «در وي از جهت جسم تمامي پري الوهيت ساكن است» (كولسيان 9:2) اكنون مي‌تواند قدرت خويش را از طريق ايمانداران پر از روح آشكار سازد. او كه آمد تا گمشده را بجويد و نجات بخشد, اكنون از طريق مسيحي پر از روح شروع به جستجوي افراد گمشده مي‌نمايد. او قدمهاي شخص ايماندار را به طرف گمشدگان و نيازمندان هدايت مي‌كند. مسيح لبهاي ايمانداران را براي ابراز محبت خود به كار مي‌گيرد. قلب مملو از دلسوزي و محبت وي در زندگي مسيحي پر از روح آشكار مي‌شود.
شخص مسيحي به مفهومي كاملا واقعي زندگي, ناتواني روحاني, شكست و بي‌ثمر بودن خود را با قدرت و پيروزي عيسي مسيح تعويض مي‌كند. اين همان چيزي است كه <هودسن تيلور> (Hudson Taylor) مبشر برجسته به عنوان <زندگي تعويض شده> بدان اشاره كرده است.
وقتي كه ما از روح‌القدس پر مي‌شويم, از عيسي پر مي‌شويم. بعد از آن ديگر فكر نمي‌كنيم كه مسيح به ما كمك مي‌كند تا برخي از وظايف خود را انجام دهيم بلكه مي‌فهميم كه خود مسيح است كه از طريق ما عمل مي‌كند. مسيح از ما نمي‌خواهد كاري براي او انجم دهيم. او از ما مي‌خواهد به وي اجازه دهيم تا كار خود را در ما و از طريق ما به انجام برساند. اين همان تجربه شكوهمندي است كه پولس رسول شناخته بود و در مورد آن چنين نوشته است: < با مسيح مصلوب شده ام ولي زندگي مي‌كنم لكن نه من بعد از اين, بلكه مسيح در من زندگي مي‌كند> (غلاطيان 20:2)
اكنون بدن ما تبديل به بدن مسيح مي‌شود تا او مطابق اراده خود از آن استفاده كند, فكر ما تبديل به فكر مسيح مي‌شود تا مسيح توسط آن بيانديشد, اراده ما تحت كنترل اراده او قرار مي‌گيرد, و تمام شخصيت, وقت و استعدادهاي ما كاملاً از آن مسيح مي‌گردد.
پولس رسول در ادامه مي‌گويد: <و زندگي كه الحال در جسم مي‌كنم, به ايمان بر پسر خدا مي‌كنم كه مرا محبت نمود و خود را براي من داد>. ايمان به چه كسي؟ ايمان به پسر خدا, كه ما را محبت نمود و خود را براي ما فدا ساخت, كسي كه تمامي قدرت در آسمان و بر زمين به او داده شده است.
در اين خصوص تعمق و تفكر نماييد! آيا مي‌توانيد به مفهوم آن پي ببريد؟ اگر شما اراده خود را به خداي روح‌القدس تسليم كنيد و بپذيريد كه عيسي مسيح واقعاً لحظه به لحظه در زندگي شما قرار دارد, تجربه‌اي شگفت‌انگيز و پر ماجرا در انتظار شما خواهد بود. عيسي مسيح از طريق زندگي تسليم گشته و پر از روح شما, شروع به جذب زنان و مردان گمشده به سوي خود خواهد كرد.

كلام خداوند

“مسیح ما را آزاد کرد تا آزاد باشیم. پس استوار بایستید و خود را بار دیگر گرفتار یوغ بندگی مسازید. این را آویزۀ گوش کنید! من، پولس، به شما می‌گویم که اگر ختنه شوید، مسیح برایتان هیچ سودی نخواهد داشت. یک بار دیگر به هر کسی که ختنه شود اعلام می‌کنم که موظّف به نگاه داشتن تمام شریعت خواهد بود. شما که می‌کوشید با اجرای شریعت پارسا شمرده شوید، از مسیح بیگانه شده و از فیض به دور افتاده‌اید. زیرا در روح و از راه ایمان است که ما مشتاقانه انتظار آن پارسایی را می‌کشیم که در امیدش به سر می‌بریم. زیرا در مسیحْ عیسی نه ختنه اهمیّتی دارد نه ختنه‌ناشدگی، بلکه مهم ایمانی است که از راه محبت عمل می‌کند. خوب می‌دویدید. چه کسی سدّ راهتان شد تا حقیقت را پیروی نکنید؟ این‌گونه انگیزش، از او که شما را فرا می‌خوانَد، نیست. «اندکی خمیرمایه، موجب وَر آمدن تمام خمیر می‌شود.» در خداوند یقین دارم که عقیدۀ دیگری نخواهید داشت. امّا آن که شما را مشوش می‌سازد، هر که باشد، به سزای عملش خواهد رسید. ای برادران، اگر من هنوز ختنه را موعظه می‌کردم، چرا دیگر آزار می‌دیدم؟ زیرا در آن صورت، ناخوشایندی صلیب از میان می‌رفت. و امّا در خصوص آنان که شما را مشوش می‌سازند، کاش‌که کار را تمام می‌کردند و خود را یکباره از مردی می‌انداختند! ای برادران، شما به آزادی فرا خوانده شده‌اید، امّا آزادی خود را فرصتی برای ارضای نَفْس مسازید، بلکه با محبت، یکدیگر را خدمت کنید. زیرا تمام شریعت در یک حکم خلاصه می‌شود و آن اینکه «همسایه‌ات را همچون خویشتن محبت کن.» ولی اگر به گزیدن و دریدن یکدیگر ادامه دهید، مواظب باشید که به دست یکدیگر از میان نروید.”
‮‮غلاطیان‬ ‭5:1-15‬ ‭NMV‬‬

عيسي مسيح نجات دهنده


آیا عیسی مسیح را به عنوان نجات دهندۀ شخصی خود پذیرفته اید؟ 
قبل از پاسخ به این پرسش، بهتر است معنی کلمات کلیدی این سوال، یعنی "عیسی مسیح"، "نجات دهنده"، و "شخصی" را شرح دهیم تا پرسش واضح تر شود.
عیسی مسیح کیست؟ بسیاری از مردم بر این باورند که عیسی مسیح یک شخص نیکوکار، یک معلم برجسته، و یک پیامبراست. بطور یقین این اعتقادات در رابطه با مسیح صحّت دارند، ولی به تنهایی نمیتوانند شخصیت واقعی او را بازگو کنند. کتاب مقدس میفرماید که عیسی تجسّم خداست؛ یعنی خدا جسم انسانی به خود گرفت و انسان شد (یوحنا فصل1 آیه های 1 و 14). خدا به این جهان آمد تا ما را تعلیم دهد، شفا بخشد، اصلاح کند، ببخشد، و برای ما بمیرد! عیسی مسیح خداست؛ او خداوندی است که بر همه چیز حاکمیّت مطلق دارد. آیا شما این عیسی را در قلب خود پذیرفته اید؟
نجات دهنده یعنی چه؟ و چرا ما احتیاج به یک نجات دهنده داریم؟ کتاب مقدس خاطرنشان می سازد که همۀ ما مرتکب گناه و اعمال شرارت بار شده ایم (رومیان فصل 3 آیه های 10 تا 18). به خاطر ارتکاب گناه، همۀ ما مستحّق غضب و داوری الهی هستیم. تنها مجازات عادلانه برای گناهی که بر علیه خدای ابدی مرتکب شده ایم، تنبیه ابدی می باشد (رومیان فصل 6 آیه 23 ؛ مکاشفه فصل 20 آیه های 11 تا 15). به همین دلیل است که ما احتیاج به نجات دهنده داریم.
عیسی مسیح به این جهان آمد و به جای ما مُرد. مرگ عیسی مسیح، به عنوان خدایی که جسم بشری پوشیده بود، جریمۀ گناهان ما را بطور کامل و کافی پرداخت نمود (دوم قرنتیان فصل 5 آیه 21). مسیح مُرد تا جریمۀ گناهان ما را پرداخت نماید (رومیان فصل 5 آیه 8). او در واقع این تاوان را به جای ما پرداخت کرد. قیام عیسی از مردگان ثابت نمود که مرگ او برای پرداخت جریمۀ سنگین گناهان ما کافی بود. به همین دلیل او تنها نجات دهندۀ ماست (یوحنا فصل 14 آیه 6 ؛ اعمال رسولان فصل 4 آیه 12). آیا شما به مسیح به عنوان نجات دهندۀ خود ایمان دارید؟
آیا عیسی مسیح نجات دهنده "شخصی" شما می باشد؟ بسیاری از مردم تصور می کنند که مسیحیّت یعنی به کلیسا رفتن، انجام یک سری مراسم مذهبی، و اجتناب از برخی گناهان خاص! درحالی که مفهوم واقعی مسیحیّت بسیار متفاوت می باشد. مسیحیّت حقیقی، یک رابطه است؛ رابطه ای شخصی با عیسی مسیح. پذیرفتن عیسی مسیح به عنوان نجات دهندۀ شخصی یعنی اینکه شما شخصاً به عیسی مسیح ایمان و اعتماد داشته باشید. هیچکس نمی تواند به واسطۀ ایمان دیگران نجات یابد. هیچکس قادر نیست با انجام یک سری اعمال خاص نجات یابد. تنها راه نجات این است که شما شخصاً عیسی مسیح را به عنوان نجات دهندۀ خود بپذیرید، و ایمان داشته باشید که مرگ وی بر روی صلیب جریمۀ گناهان شما را پرداخت کرد و قیامش حیات ابدی شما را تضمین نمود (یوحنا فصل 3 آیه 16). آیا مسیح نجات دهندۀ شخصی شماست؟
اگر مایل هستید عیسی مسیح را به عنوان نجات دهندۀ خود بپذیرید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر صلیب گناهان ما را آمرزید، دریافت میشود. این دعا، راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدایی که "نجات" را برای شما فراهم کرد: "خداوندا، می دانم که بر ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد می کنم. تو را شکر می کنم که به خاطر لطف و مهربانی عظیمی که داری، گناهانم را بخشیدی و به من زندگی ابدی عطا کردی. آمین."🙏🏻✝️

۱۳۹۸ خرداد ۱۶, پنجشنبه

رشد و نمو مسيحي

پذيرفتن عيسی مسيح خداوند، بعنوان نجات‌دهنده، مهمترين تصميم در زندگی هر فرد می‌باشد. پس از ايمان آوردن به مسيح خداوند، زندگی جديدی را آغاز می‌کنيم و برای رشد و نمو روحانی در اين زندگی جديد، بايد عواملی را در نظر بگيريم. در اين درس می‌خواهيم بطور خلاصه، در بارۀ عوامل مهم برای رشد روحانی ايمانداران به مسيح با شما صحبت کنيم.
اميدواريم که شما برادران و خواهران عزيز مسيحی، اين عوامل را بطور جدی در زندگی خود به کار بنديد و در خداوندمان عيسی مسيح بطور مداوم رشد کنيد.

اولين عامل برای رشد روحانی ما مسيحيان، اين است که بطور مرتب و عميق، کتاب مقدس را مطالعه کنيم. کتاب مقدس، کلام خدا است و در آن با شخصيت و ارادۀ خدا آشنا می‌شويم. مطالعۀ روزمرۀ کتاب مقدس، بمنزلۀ خوردن غذای روحانی می‌باشد. اگر برای مدتی غذا نخوريم جسم ما ضعيف و فرسوده می‌شود، بهمين ترتيب برای رشد روحانی نيز پيوسته به غذای روحانی نياز داريم و چنانچه از آن تغذيه نکنيم روحاً رنجور و بيمار می‌شويم. البته فقط خواندن کتاب مقدس کافی نيست بلکه بايد با دقت و صداقت به آنچه می‌خوانيم، عمل کنيم. در رسالۀ يعقوب، فصل اول، آيات ٢٢ تا ٢٥ اينطور نوشته شده است: "شما بايد بر طبق کلام او عمل کنيد و فقط با شنيدن خود را فريب ندهيد، چون کسی که به کلام گوش می‌دهد ولی بر طبق آن عمل نمی‌کند مانند مردی است که به آينه نگاه می‌کند و قيافۀ طبيعی خود را در آن می‌بيند. او خود را می‌بيند ولی همين که از جلوی آينه دور می‌شود فراموش می‌کند که قيافه‌اش چگونه بود. اما کسی که با دقت به شريعت کامل و آزادی‌بخش نگاه کند و هميشه متوجه آن باشد و شنوندۀ فراموشکاری نباشد بلکه مطابق آن رفتار کند، خداوند تمام کارهای او را برکت خواهد داد". پس، ما هميشه بايد متوجه و مراقب وضعيت روحانی خود باشيم. عيسی مسيح در متی، فصل چهارم، آيۀ ٤ فرمود: "زندگی انسان فقط بسته به نان نيست بلکه به هر کلمه‌ای که خدا می‌فرمايد". کلام خدا وسيلۀ تغذيۀ روح ما است و اگر بطور مرتب از آن بهره نبريم از لحاظ روحانی کسل و بيمار می‌شويم. کلام خدا چندين کار مهم برای ما انجام می‌دهد که بر اساس دوم تيموتاؤس، فصل سوم، آيۀ ١٦ عبارتند از: ". . . تعليم حقيقت، سرزنش خطا، اصلاح معايب و پرورش ما در نيکی مطلق . . .". کتاب مقدس تنها منبعی است که تمام حقايق را می‌توانيم از آن ياد بگيريم. کلام خدا به ما ياد می‌دهد که در زندگی‌مان چه چيز درست و چه چيز غلط است و ما را اصلاح و کمک‌ می‌نمايد که آنچه را درست است انجام دهيم.

دومين عامل مهم برای رشد روحانی مسيحيان، دعا است. دعا يعنی راز و نياز و گفتگو با خدايی که پدر آسمانی ما می‌باشد. کلام خدا به ايمانداران به مسيح می‌فرمايد: "هميشه با حواس جمع و شکرگزاری دعا کنيد" (کولسيان، فصل چهارم، آيۀ ٢). "از هيچ چيز نگران نباشيد، بلکه هميشه در هر مورد با دعا و مناجات و سپاسگزاری تقاضاهای خود را در پيشگاه خدا ابراز نمائيد" (فيلپيان، فصل چهارم، آيۀ ٦). دعا را می‌توانيم تنفس روحانی بناميم، زيرا همانطور که بدن ما به هوای تازه احتياج دارد، روح ما نيز محتاج تازه شدن در حضور خدا می‌باشد. ما در دعا، با فروتنی گناهان اعتراف نشدۀ خود را به خدا اعتراف می‌کنيم و از آنها دست می‌کشيم و وجود‌مان را به مسيح خداوند تسليم می‌کنيم. همچنين در دعا، با پرستش و شکرگزاری درخواست‌های‌ خود را به  پدر آسمانی‌مان می‌گوئيم. کلام خدا، به ما ياد می‌دهد که بايد پيوسته دعا کنيم و هرگز دلسرد نشويم، زيرا در دعا است که ما با پدر آسمانی خود صحبت می‌کنيم و از او کسب قدرت و انرژی روحانی می‌نمائيم. پس بايد صميمانه با خدا صحبت کنيم و بيشتر و بيشتر به او توکل نمائيم، آنوقت دعاهای ما مؤثرتر خواهند بود.

و اما سومين عامل مهم برای رشد روحانی ما، داشتن مشارکت با ساير مسيحيان است. وقتی مسيحيان دور هم جمع می‌شوند، کلام خدا را مطالعه می‌نمايند، سرود می‌خوانند، دعا می‌کنند و يقيناً تشويق و تقويت می‌گردند. اما اگر مسيحيان با هم مشارکت نداشته باشند امکان اينکه ضعيف و دلسرد شوند خيلی زياد است. از اين لحاظ، جمع شدن مسيحيان با هم، بسيار ضروری است و تا جائيکه امکان پذير باشد خوبست که بطور مرتب و حداقل يکبار در هفته صورت بگيرد. در اين گرد هم آئی‌ها ايمانداران می‌توانند در بارۀ تجربيات روحانی خود و يا درسهايی که از کلام خدا ياد گرفته‌اند با يکديگر صحبت کنند، با هم دعا کرده و سرود بخوانند. البته لازم نيست اين گرد هم آئی‌ها، از تعداد زيادی تشکيل شده باشد. در بعضی جاها که پيدا کردن ايمانداران مسيحی کار مشکلی است حتی دو نفر هم می‌توانند با هم مشارکت داشته باشند. اگر در شرايطی هستيد که تا بحال فرد ديگری را که مسيحی باشد پيدا نکرده‌ايد تا با هم مشارکت داشته باشيد، برای اين موضوع دعا کنيد و منتظر شويد. مطمئناً خداوند به شما فکر می‌کند و چنين شخصی را به شما نشان خواهد داد.

عامل بعدی در رشد روحانی يک مسيحی، شهادت دادن است. شاهد کسی است که آنچه را ديده و شنيده برای ديگران نقل می‌کند. او در واقع تجربۀ شخصی خود را با ديگران در ميان می‌گذارد. هر که بوسيلۀ مسيح نجات يافته باشد، از برکات الهی او برخوردار شده و يقيناً می‌تواند در بارۀ منجی خود با ديگران صحبت کند. وقتی زندگی ما توسط مسيح عوض می‌شود، نمی‌توانيم از گفتن حقايق مربوط به او خودداری کنيم بلکه می‌خواهيم به هر کس که برمی‌خوريم، مخصوصاً با عزيزان خودمان در بارۀ اين تجربۀ شيرين روحانی صحبت کنيم. فرض کنيد که شما به علت درد شديد پا نزد پزشکی رفته‌ايد و او شما را با يک نسخه خوب کرده و حالا بدون داشتن درد، روی پاهايتان راه می‌رويد. آيا اگر دوستتان گرفتار پا درد باشد، در بارۀ اين پزشک خوب چيزی به او نخواهيد گفت؟ مسلماً بلافاصله شروع می‌کنيد به توضيح اينکه بيماری شما چطور بود، چقدر رنج می‌برديد و اين طبيب حاذق چگونه شما را خوب کرده است. پس شما او را به دوست بيمارتان معرفی می‌کنيد و البته دوست شما مختار است که حرفهايتان را جدی گرفته نزد آن دکتر برود و يا ترجيح بدهد که همينطور درد بکشد. شما می‌خواستيد او را از حقيقت آگاه کنيد، و صحبتهايتان هم بر تجربۀ شخصی خودتان استوار بوده است. انسان گرفتار بيماری مهلک گناه است و پيوسته زجر می‌کشد زيرا آرامش درونی ندارد. اما وقتی از راه ايمان به مسيح که پس از مرگ زنده شده، نجات می‌يابد و آرامش الهی را دريافت می‌کند، می‌خواهد مژدۀ نجات را با ديگران در ميان بگذارد. شهادت زندگی کسی که عيسی مسيح را پذيرفته خيلی ساده و طبيعی است زيرا از زندگی و تجربۀ شخصی خودش حرف می‌زند. شخص برای شهادت دادن لازم نيست معلومات زيادی داشته باشد زيرا می‌خواهد به سادگی بگويد قبل از اينکه مسيح را بشناسد چه وضعيتی داشته، چگونه با مسيح آشنا شده و چگونه مسيح او را از بيماری روحانی‌اش شفا داده و حالا چگونه همه روزه با او زندگی می‌کند. دوستان عزيز، همانطور که قبلاً هم گفتيم کسی که از محبت و شفای مسيح بهره‌مند شده باشد، نمی‌تواند در بارۀ نجات دهندۀ خود با ديگران حرف نزند.

و بالاخره، پنجمين و آخرين عامل مهم در رابطه با رشد روحانی ما در مسيح، اطاعت است. رمز رشد روحانی سريع فرزندان خدا، اطاعت فوری از کلام خدا و اجرای ارادۀ او است. وقتی شما غذايی را می‌خوريد تا وقتی آنرا هضم نکرده‌ايد، سودی برای بدن شما نخواهد داشت. بهمين ترتيب بايد به کلامی که می‌خوانيم يا می‌شنويم عمل کنيم تا برای رشد روحانی ما مفيد واقع شود. کسی که مطابق تعاليم خدا عمل می‌کند، در واقع ثابت می‌نمايد که او را دوست دارد و البته خدا فرزندان مطيع خود را بطور روزافزون برکت می‌دهد. پس بايد بطور جدی و در هر حال، از خدا اطاعت کنيم.

کلام خدا می‌فرمايد: "خداوند، خدای خود را با تمام دل و تمام جان و تمام عقل خود دوست بدار" (متی، فصل بيست و دوم، آيۀ ٣٧). اما چگونه می‌توانيم ثابت کنيم که خدا را دوست داريم؟ عيسی مسيح در يوحنا، فصل چهاردهم، آيۀ ٢١ فرمود: "هر که احکام مرا قبول کند و مطابق آنها عمل نمايد او کسی است که مرا دوست دارد و هر که مرا دوست دارد، پدر من او را دوست خواهد داشت و من نيز او را دوست داشته خود را به او ظاهر خواهم ساخت". شايد بگوئيد، دلم می‌خواهد از مسيح اطاعت کنم ولی چون ضعيف هستم اين کار برای من مشکل است. کلام خدا به ما يادآوری می‌کند که: ". . . خداست که از لطف خود، هم اراده و هم قدرت هر کاری را در شما ايجاد می‌کند" (فيليپيان، فصل دوم، آيۀ ١٣). کافيست از او بخواهيد تا به کمک روح‌القدس که در شماست نيروی انجام ارادۀ او را بيابيد.

بطور خلاصه، درس امروزمان را تکرار می‌کنيم. برای رشد روحانی لازم است پنج عامل مهم را در نظر بگيريم و آنها را انجام دهيم. دو عامل اول، مطالعۀ عميق کتاب مقدس و دعا می‌باشند و دو عامل بعدی، مشارکت با ايمانداران و شهادت دادن به غيرمسيحيان هستند. و بالاخره، اطاعت عامل مؤثری است که بقيۀ عوامل را به مرحلۀ اجرا می‌گذارد.

دعای ما برای شما برادران و خواهران عزيز اينست که، همانطوری که روزی مسيح عيسی را بعنوان خداوند خود پذيرفتيد اکنون هميشه در اتحاد با او زندگی کنيد، در او ريشه بگيريد و رشد کنيد. آمين.

۱۳۹۸ خرداد ۱۵, چهارشنبه

دعا

تقریبا صد و چهل و هشت بار از عبارت دعا در مناسبتهای مختلف در کتابمقدس سخن گفته شده است از این تعداد تقریبا شصت و سه بار آن در کتابمقدس عهد جدید است!این خود گویای اهمیت این موضوع در زندگی هر مسیحی است.
خدا با ما توسط کلامش گفتگو میکند و ما با دعا کردن با خدا گفتگو میکنیم
 از این راه فریادها و ناله های خود را به آسمان میفرستیم و از همین راه امداد و یاری خداوند  میرسد. از این راه ما نیازها و خواسته های خود را به نزد اسمان میفرستیم و از همین راه برکات سرشار الهی روز و شب بر ما میریزد. 
دعا کردن عبادت و ستایش کردن خداوند است. اما عبادت کردن فقط دعا کردن نیست. 
عیسای مسیح به ما میگوید که دعای ما باید:
1-   باید به دور از ریا و تظاهر باشد.
2-   باید در آزادی و نظم باشد.
3-   باید با آگاهی از توانایی خدا باشد.
 
4-   باید با دانش از خدایی باشد که نهان و آشکار ما را میداند.
شاید یکی از آموزنده ترین و پرمغزترین تعلیم در خصوص دعا و نحوۀ دعا و اساس و مضمون آن برای 
یک مسیحی همان دعای عیسای خداوند که در بین ما به " دعای ربانی " معروف است باشد؛ که عیسای 
خداوند آن را به شاگردان خویش تعلیم داد. 
 
او به آنها میفرماید:" پس شما اینطور دعا کنید:
ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید، ارادۀ تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده. و قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را میبخشیم. و ما را در آزمایش میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده زیرا ملکوت و قوت و جلال تا ابد از آن تست. آمین."( متی 6: 9- 13 )
در این شیوۀ دعا ما چند نکتۀ اساسی میبینیم. این دعا به ما تعلیم میدهد که دعای من و شما باید همواره با چهار اصل همراه باشد:
1-   همواره با ستایش و پرستش خدا آغاز شود.
2-   همواره با مناجات ادامه پیدا کند.
3-   همواره با درخواست مشخص همراه باشد.
 
4-   همواره با شکرگزاری و حمد خاتمه پیدا کند.

چگونه از روح القدس پر شويم


1-با اعتراف به گناهان خود و توبه ، از روح القدس پر می شویم :
کلام خدا صراحتا به ما می گوید که گناه یک مانع است (اشعیا 59) ، مانعی برای نجات ، مانعی برای رشد در خداوند ، مانعی برای شفا و آزادی ، مانعی برای برکت ، مانعی در دعا و در خدمت.همچنین گناه مانعی برای پری روح القدس است.باید گناه را به خدا اعتراف کرد و با ایمان آمرزش خدا را پذیرفت و پذیرفت که خون عیسی ما را از هر گناه پاک می کند (اول یوحنا 1:7)
پس اگر می خواهیم از روح القدس پر شویم ، توبه جدی و کتاب مقدسی بکنیم.
 
2-با ایمان به وعده های خدا ، از روح القدس پر می شویم :
کلام خدا صراحتا به ما می گوید که بدون ایمان نمی توان از خدا چیزی یافت .(عبرانیان 11:6)ایمان یعنی آنچه خدا در کلامش مکشوف می کند ما تحقق آن را در خودمان بپذیریم.کلام خدا آشکارا می گوید که خدا روح القدس را برتمامی فرزندان خود که توبه کرده اند می بخشد(اعمال باب آیات 38 و 39) و اگر کلام خدا میگوید از روح القدس پر شوید " (افسسیان5:18) یعنی اراده او دریافت پری روح القدس است و می دانیم آنچه بر حسب اراده او می طلبیم آنرا می یابیم.(اول یوحنا 5:14)
 
3-با پرستش ، از روح القدس پر می شویم :
کلام خدا می گوید :"دهان خود را نیکو باز کن و من آنرا پر خواهم کرد " (مزمور81:10)پرستش باعث می شود ایمانمان رشد کرده و قلب ما وسعت یافته پذیرای پری روح القدس گردددر اعمال و 16 می بینیم که چگونه پرستش باعث پری روح القدس گردید.
 
4-با تشنگی و اشتیاق ، از روح القدس پر می شویم :
مسیح می گوید :"هر که تشنه است نزد من بیاید " (یوحنا 7:37) خدا به کسانی پری روح القدس را می دهد که با تمام وجود آنرا می طلبند (لوقا 11:13) و مطیع او هستند . (اعمال5:32)کشیشی می گفت روح القدس برای کسانی است که می خواهند خدا را خدمت کنند ولی توانایی آنرا ندارند و پری روح القدس به آنها داده می شود تا به بهترین صورت خدا را خدمت کنندپس اگر شما رویای خدمت دارید بدانید که پری روح القدس برای شماست .
 
5-با انتظار ، از روح القدس پر می شویم :
کلام خدا می گوید :" آنانی که منتظر خداوند می باشند قوت تازه خواهند یافت " (اشعیا 40:31)و در جای دیگری می گوید :" باز ایستید و بدانید که من خدا هستم " (مزمور 46:10) وقتی با تعمق و انتظار و صبر به حضور خداوند در آن طرف قدس الاقداس به جسارت خون عیسی میرویم (عبرانیان 4:16 و 10:19)، می توانیم مطمئن باشیم که در آنجا می توانیم پری روح و زندگی پیروزمندانه مسیحی داشته باشیم .

حقانيت اصالت انجيل


 
شرح زندگی باشکوه شاگردان مسیح در رساندن پیغام انجیل خود دلیل محکمی بر حقانیت و اصالت پیغام انجیل است, شاگردان پیغام انجیل را تا اقصا نقاط جهان آن روز رساندند. هسته مرکزی پیغامی که آنان حاضر به گذشتن از جان خویش برای آن شدند, چیزی نبود جز اعلان مرگ و قیام و صعود و خداوندی عیسی مسیح زنده.
 
چگونه ممکن است, عده‌ای که بنا بر گزارش اناجیل تا به لحظات مرگ و حتی تا پس از مرگ عیسی درک و شناخت عمیقی نسبت به پیغام عیسی نداشتند و در ترس‌ها و شکها و بی‌ایمانی بسر می‌بردند در فاصلة اندکی پس از مرگ مسیح, چنان متحول شدند که همه چیز خود را در راه اعلان خداوندی و حضور او بدهند. اگر مرگ و قیام عیسی تنها یک خیال‌پردازی بود آیا می‌توانست چنین نتیجة عملی شگفت انگیزی, آنهم به قیمت آوارگی, طردشدن, سنگسار شدن و وارونه مصلوب شدن را ببار بیاورد؟
زیباترین و کاملترین استدلال قیام مسیح را باید در عملکرد و رویکرد خود شاگردان جستجو کرد.
آنان در ابتدا خود در پی استدلال و برهانهای عینی و قابل لمس بودند تا واقعیت قیام مسیح را باور کنند, تا جاییکه مسیح به کرات بر آنان چه بطور خصوصی و چه در جمع و چه در راه (شاگردان عموآس) و بشکلهای گوناگون ظاهر ‌شد, تا آنان را دربارة پذیرش این حقیقت مجاب کند. اما واقعیت زنده بودن مسیح آنقدر حقیقی و عینی بود که درست در نقطة تقاطع شک و یقین که اوج آن را در ملاقات توما با عیسی و نشان دادن سوراخ دستها و پاها و پهلوی مسیح می‌بینیم, بزرگترین اعتراف مسیحی برای اولین بار به بیانی بسیار رادیکال شکل گرفت و این اعتراف خود اولین اعترافنامة کلیسایی و مسیحی باید قلمداد شود:
 
خداوند من و خدای من
 
و از این پس این مسیح است که توما را ( انسان ) را به نقد و چالش می‌کشد و این توما( انسان) است که باید خود, ایمان خود و هویت خود را در برابر این خداوند مصلوب و قیام کرده اثبات‌کند.
« خوشابه حال آنانکه نادیده ایمان می‌آورند.»
 
فئودور داستایوفسکی داستان نویس و روانشناس بزرگ روس در سالهایی که در زندان بسر برد به زندانی فرستاده شده بود که هیچ کتابی به جز انجیل در آنجا وجود نداشت لذا ناچاراً به مطالعة انجیل پرداخت. گفته زیر که یکی از گفتارهای معروف او پس از این دوره است به زیبایی خط فکری حقیقت ایمان مسیحی را بیان می‌کند.
«بی‌شک چیزی زیباتر, عمیق‌تر و همدلانه‌تر از مسیح وجود ندارد و نمی‌تواند وجود داشته باشد و اگر روزی ثابت شود که مسیح وجود نداشته است و اگر کسی آن را به من ثابت کند بازهم من ماندن با مسیح را به ماندن با حقیقت ترجیح خواهم داد.» فئودور داستایوفسکی

باشد که ما نیز چون رسولان آنچنان از هیجان و عشق و باور به این خداوند مصلوب و قیام کرده برانگیخته شویم که جانهای خود را چون قربانی زنده به او تقدیم نماییم و زندگیمان این اعتراف را تکرار کند : خداوند من و خدای من.