مزامیر درجات درس سوم
توسط معلم در مسیح کشیش نیما رضیانی
در مزمور 121 از اعانت الهی و حفاظت خدا گفته میشود تا ایماندار بداند که خدا او را حفظ می کند.
و همه ما ایمانداران این حفاظت را بارها چشیده ایم.
چه درهای بسته که برایمان باز شده چه دریاها که برای هر کدام از ما باز نشده و چه شفاها که نگرفتیم. اما یادمان باشد که زندگی مسیحی کار آسانی نیست و باید صلیب را بر دوش بگیریم ولی یادمان باشد با شادی این سختی ها را بگذرانیم زیرا باید بیاد بیاوریم که عیسی مسیح گفته است در حفاظت من خواهید ماند و او هرگز نخواهد خوابید.
مزمور 121 آیه 7 خداوند تو را از هر بدی نگاه می دارد او جان تو را حفظ خواهد کرد.
نکته این است که می گوید از هر بدی و نمی گوید از بدکاران و اینجا به ما می گوید مشکل ریشه بدی است نه بدکاران(همان که شریعت می گوید) و اینجا کلام میگوید دشمن و شیطان که عامل بدی است یک بذری را در انسان می کارد و این بذر در انسان رشد می کند و زمانیکه این را بررسی می کنیم میبینیم که آدم با قبول وسوسه شیطان وارد یک معامله می شود و بسیاری چیزها را از دست می دهد.
پیدایش باب 3 آیه های 2 تا 6
این به ظاهر یک داستان است اما به این سادگی نیست و انسان که قرار است شبیه خدا باشد در این شر قرار می گیرد و زن چیزی را که قرار نیست انجام بدهد انجام می دهد و در واقع می گوید: دلم می خواهد و این در اصل عامل خود گرایی است و این بذر خودگرایی است که به جای خدا گرایی در درون انسان شروع به رشد می کند.
و این عامل خودگرایی در فرزندان آدم مثلا قائن هم دیده می شود و هر چه جلوتر هم می آییم این خود گرایی دیده می شود و در بابل هم این مساله مشهود است.
برج بابل باب 11 ایه های یک تا 6
تمام مردم در شنعار در خودگرایی گرد هم جمع شده بودند و سکنی گزیده بودند معنی عبری شنعار یعنی نگهبانی بر مردگان یعنی مردمی که از لحاظ روحانی مرده اند و خدا در حال نظاره کردن این مردم است.
و می بینیم که این مردم به جای سنگ و گچ از آجر و قیر استفاده کردند یعنی انسانها با بکار بردن صنعت دست خود در تصمیم خدا دست بردند و گفتند بیایید شهری برای خود بسازیم و باید بدانیم شهر سازی در کتاب مقدس عامل خوبی نیست و این بابلی ها شهری برای خود ساختند و برجی ساختند تا نامی برای خویشتن به جای نامی برای خدا بگذارند . و این شیطان است چون تمام مردم آن ناحیه از نسل سام و حام و یافث بودند و خدا در فکر برکت دادن نسل سام بود و برای همین خدا زبان ها را جدا ساخت و پس از این چون اقوام زبان همدیگر را نمی فهمیدند هر کس رفت به سمت قوم خودش و خدا به این وسیله ذریت خودش را بر روی نسل سام نگاهداری کرد و نقشه اش را در نگهداری از قوم وفادار به خودش و نیاکان ابراهیم به انجام رساند.
باید بدانیم وقتی خودگرایی انسان رو بیاید انسان هر کاری که دلش را بخواهد انجام می دهد و باید بدانیم اولین آجر خودگرایی در بابل نبود بلکه در پیدایش باب 3 توسط زن انجام شد و در مرحله بعد در شهرسازی توسط قائن انجام شده بود و باید بدانیم این اصل خودگرایی و استقلال انسان همینطوری ادامه می یابد و در زمان نبوکدنصر باز می بینیم و این شخص می گوید همه باید بت طلایی من را سجده کنند و فقط 4 نفر این کار را نمی کنند و این چهار نفر بقیت وفادار هستند و در مورد این مساله باید گفت که گسترش این خودگرایی در کلیساهای قرن بیستم در حال پیشروی است و برخی کلیساها کم کم در زیر قدرت یک بابل بزرگتر قرار گرفته اند و حتی برخی ایمانداران، امروزه وارد سیاست هم شده اند. در داستان دانیال قوم خدا به اسارت بابل می رود بابلی که خودگرایی را ترویج می کند.
پشت اینها همان خودگرایی است که در باغ عدن کاشته شد و باید بدانیم که موعظه هایی که بوی خودگرایی می دهد برای ایماندار سم محسوب می شود و تخم همان خودگرایی را در خود دارد.
به نوعی ما باید بدانیم که بابل سوم در حال اتفاق است و این خودگرایی در حال ریشه گرفتن است پس ایماندار مسیحی از خودت بگذر هر چقدر خودت را دوست داری همسایه ات را همانقدر دوست بدار یعنی از خود بگذر و مسیح هم بر روی صلیب گفت نه به اراده من یعنی از عامل خود گذشت.
دعای شما این باشد:خدا وقایع دور و برمان را با واقعیت این وقایع ببینیم زیرا در غیر این صورت ایماندار هپروتی خواهیم بود.
هی نگوییم محبت کنیم و قضاوت نکنیم و ..... هی تکرار و تکرار نکنیم بلکه بابل های زندگی را ببینیم.
خواندن دانیال نبی توصیه می شود.
دانیال باب 1 آیه 5 پادشاه همچنین دستور داد که هر روز از همان غذا و شرابی که به درباریان میدهند، به آنها نیز بدهند و بعد از سه سال تعلیم آنها را به حضور پادشاه بیاورند. دانیال، حنانیا، میشائیل و عزریا که از طایفهٔ یهودا بودند، در بین انتخاب شدگان بودند.
پادشاه یعنی نبوکد نصر(سمبل شیطان)دستور می دهد که هر کس به بابل آمد باید 3 سال زیر نظر من تعلیم بگیرد یعنی نه تنها قوم خدا به اسارت شیطان رفته بلکه باید تعلیم هم از شیطان بگیرد.
در دانیال باب 1 ایه 8 می خوانیم که : بقیت وفادارا در آن زمان یعنی همان 4 نفر ( دانیال=بلتشصروحنانیا=شدرک و میشائیل=میشک و عزریا=عبدنغو )وقتی از طعام پادشاه خود را دور کردند یعنی از تعالیم و خوراک عامل شیطان سر باز زدند و زیر بار آن تعلیم نرفتند یعنی آلوده نشدند.
ایماندار امروزه هم باید از این آلودگی دور شود و خود را از این خطر دور نگهدارد و نگذارد خودگرا بشود و نگذارد این اصل و این عامل بدی یعنی همان تخم بدی و خودگرایی که در باغ عدن کاشته شد در او رشد کند.
هر گاه این اصل خودگرایی را در کتاب مقدس دنبال کنید و حتی در زندگی خودتان مثلا در زندگی زناشویی خودتون خواهید دید که تا کجا پیش می رود و در مقیاس بزرگتر هم خواهید دید این اصل خودگرایی و این منم منم کردن ها تا کجا پیش رفته است و باید بدانید که این سیستم که خواهید دید همان سیستم دجال است.
یادمان باشد دانیال و سه نفر دیگر در کتاب دانیال که غذای پادشاه را نخوردند و یا شخصیت های کتاب ارمیا چگونه در این همگرایی دهشتناک قاطی نشدند و در چرخه خودگرایی نیفتادند.
برگردیم به مزامیر
مزامیر 121 ایه 7 به تو میگوید: تو به من گفتی جان من را خلاصی ده (در آیه های قبل مزمور) و من خدای تو، نه تنها جانت را خلاصی نمی دهم بلکه تو را در حفظ خودم نگاه می دارم.
اما تو ایماندار هم قاطی دنیا نشو . تو اگر مثلا در مجالسی مست و خراب میشی پس سازش کردی و وارد خودگرایی و سیستم غلط دنیا شدی و باید تصمیم بگیری که یا واقعا دلت را به خدا بدهی و یا نه .
اما تکلیف خودت را معلوم کن نه اینکه محکومیت روی خودتان قرار بدهید بلکه این حرف را به حساب یک بیدار شدن بگذارید.
به صورت خلاصه
1 زائر خود را در تنگی میبیند و فغان می کند 2 خدا می گوید چشمانت را به من بدوز و به من تمرکز کن (در مقابل تهمت و حرف چشمتان را ببندید و به عامل تفرقه بها ندهید و در مقابل بدگویی دهان را ببندید در مقابل حاشیه های کلیسا ساکت باشید و در مزمور 120 و 121 درجا نزنید) در این هفته سعی کنید مزامیر 120 و 121 را دوره کنید و این پله ها را رد کنید تا قابلیت صعود به پله 122 یعنی پله سوم و بعد ان را بدست آورید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر