۱۳۹۷ مرداد ۷, یکشنبه

راه هاي شنيدن صداي خدا

یک. اولین دلیل این است که پیامی که دریافت کرده ایم کاملاً با هدف‌ و شخصیت خدا مطابقت داشته باشد. به‌عنوان مثال اگر در دل خود احساس می‌کنید که باید وارد فعالیت‌های بشارتی شوید و این احساس با نوعی شادی عجیب همراه است، دلیلی ندارد که احساس‌تان از طرف خدا نباشد، چون کاملاً با هدف و نقشۀ خدا که همانا نجات گمشدگان است مطابقت دارد. برعکس، اگر در محفلی هستید که می‌بینید سایرین می‌خواهند با ارواح ناپاک ارتباط برقرار کنند و ندایی در درون‌تان شما را از پیوستن به آنها برحذر می‌دارد، روشن است که این ندا از طرف خداوند است چون با نقشۀ او که همانا نابود کردنِ کارهای شیطان است همخوانی دارد.
دو.اگر احساس می‌کنید صدای خدا را شنیده‌اید، آیا این صدا در شما ترس و شک بوجود می‌آورد، یا ایمان و دلیری؟ اگر آنچه می‌شنوید در شما احساس هیجانی عجیب و آرامش‌خاطری عمیق ایجاد می‌کند و باعث می‌شود مطمئن باشید اتفاقی ویژه رخ خواهد داد، در آن صورت این صدا به احتمال زیاد از طرف خداوند است. کتاب‌مقدس نیز به ما می‌گوید: «باشد که آرامش مسیح دل‌ها و ذهن‌های شما را فراگیرد». طبعاً چیزی که تقویت‌کنندۀ چنین آرامشی است، از طرف خداست. اما اگر این صدا آرامش‌تان را بر هم می‌زند، از طرف خدا نیست.
سه.صدای خدا معمولاً مستلزمِ پرداختنِ بهایی شخصی است. به‌عبارت دیگر، باید برای اطاعت از این صدا از خودمان مایه بگذاریم. اصولاً کسی که حاضر نیست در زندگی خصوصی‌اش برای خدا مایه بگذارد، در حضور دیگران و در ملاء عام هم نمی‌تواند به‌خاطر خدا از چیزی دست بکشد. چگونگیِ زندگی شخصی و خصوصیِ فرد مسیحی است که نحوۀ زندگیِ جمعیِ او را رقم می‌زند. بنابراین آخرین علامت این است که ببینیم آیا صدایی که شنیده‌ایم مستلزمِ پرداختِ بها و دست کشیدن از تمایلات نفسانی‌مان است و یا اینکه برعکس، احساس غرور و خودْ بزرگ‌بینی را در ما تقویت می‌کند. کلام خدا همیشه مستلزمِ پرداختِ بها و زیر پ گذاشتنِ تمایلات نفسانی در زندگی خصوصی‌مان است.
چهار. تصورش را بکنید که کسی مستقیماً پیغامی جدی به شما داده باشد و از شما خواسته باشد حتماً از آن اطاعت کنید، و آن وقت کمی بعد شخص دیگری را نزدِ یک‌ نفر دیگر بفرستد تا بیاید و درست برعکس آن پیغام را به شما بدهد! آیا تعجب نمی‌کنید؟ آیا در مورد شخصیتِ منشاء اصلیِ پیغام دچار تردید نمی‌شوید؟ خدا دارای شخصیتی موقّر و قابل‌اعتماد است و این طور نیست که هر لحظه پیغامش را عوض کند. این مطابق با شخصیت خدا نیست. بنابراین این بار که شنیدید کسی ادعا می‌کند مستقیماً از طرف خدا پیغامی دارد، از خود بپرسید آیا این پیغام با شخصیت خدا سازگار است؟ آیا خدا در گذشته به این شیوه عمل کرده است؟ آیا خدا در گذشته با خود من به این شکل سخن گفته است؟ تما ایمانداران مسیحی می‌توانند مستقلاً صدای خدا را بشنوند. برای این کا نیازی به شخصِ ثالث نیست، بویژه اگر خدا درست برعکسِ آن مطلب را به خودتان گفته باشد!
پنج. پیغامی از طرف خدا نیست بیشتر به کسی که پیغام را آورده نفع می‌رساند، تا به کسی که مخاطبِ آن است. این موضوع را امروزه اغلب درمورد دعا برای مریضان شاهدیم. خدا البته گاهی اوقات مریضان را شفا می‌دهد. او این قدرت را دارد که حتی مردگان را از مرگ برخیزاند. اما در بسیاری از مواقع اراده خدا این نیست که مردم شفا پیدا کنند، و واقعیت این است که بسیاری از کسانی که به‌عنوان مثال مبتلا به سرطان‌اند، عاقبت بر اثر این بیماری می‌میرند. متأسفانه در این بین برخی با اینکه در مورد شفای فردِ بیمار مطمئن نیستند و پیغام خاصی از طرف خدا ندارند، ادعا می‌کنند صدای خدا را در این مورد شنیده‌اند و بدین ترتیب امیدی واهی به بیمار و بستگانش می‌دهند. نتیجۀ این کار البته این است که اینگونه افراد در نظر اطرافیان مردان و زنانِ روحانی و باایمانی جلوه می‌کنند که قادرند بر بیماری‌ها نهیب زنند! آنها پیروزمندانه و در حالیکه احساس مهم بودن می‌کنند بیمارستان را ترک می‌کنند. اما نتیجه این نبوت دروغین برای خود بیمار چه خواهد بود؟ او بجای آنکه ب خدا توکل کند و بپذیرد که در همه حال باید تسلیم ارادۀ او باشد، با وخیم‌تر شدنِ وضع مزاجی‌اش دچار شک و تردید می‌شود و قدرت خدا را زیر سؤال می‌برد، و یا کم‌ایمانیِ خودش را مسبب شفا نیافتن‌اش قلمداد می‌کند و خودش را به این سبب سرزنش می‌کند. بدین ترتیب چنین بیماری آخرین روزهای زندگی‌اش را در بدگمانی و شک و ابهام سپری می‌کند. اگر خدا براستی به کسی گفته باشد که دعای او باعث شفای فلان بیمار خواهد شد، چنین کسی حاضر خواهد بود روزه بگیرد، و حتی جان خود را به مخاطره اندازد. اما معمولاً رساندن اینگونه پیغام‌های شفا برای دهندۀ پیغام‌ متضمنِ هیچ بهایی نیست، بلکه این بیمار و خانوادۀ او هستند که بیشترین بها را به‌خاطر چنین نبوت‌هایی می‌پردازند. ضمناً کدام نبیِ کاذب را می‌شناسید که پس از آنکه مشخص شد نبوتش ساختگی بوده و بیمار درگذشته است، از خانواده بیمار معذرت‌ خواسته باشد؟
بنابراین باید بسیار مواظب بود. مسیحیان می‌توانند صدای خدا را در مورد مسائل مختلف زندگی بشنوند، اما همیشه باید مواظبِ صداهایی که باعثِ فریبِ ماست و از طرف خدا نیست باشیم. اگر ندایی که شنیده‌ایم، احساسی که در قلب‌مان است یا پیغامی که دریافت داشته‌ایم با هدف و شخصیتِ خدا آنگونه که در کتاب‌مقدس آمده است مطابقت دارد، اگر وجودمان را از شادی و جرأتی پر می‌سازد که می‌دانیم از خود ما نیست، و اگر به‌نوعی مستلزم فداکاری و ازخودگذشتگی است، می‌توان گفت که چنین صدا، احساس یا پیغامی از طرف خداست. اما اگر آنچه می‌شنویم یا احساس می‌کنیم به‌طور کامل با شخصیت و اَعمالِ خدا منطبق نیست، اگر بجای آنکه روح ما را از شادی و آرامش آکنده سازد تنها برای جسم و تمایلات جسمانی‌مان خوشایند است، و اگر بیشتر برای منافع خود ما مفید است تا برای کسی که پیغام متوجۀ اوست، در آن صورت باید فوق‌العاده مواظب بود!
از خود سئوال کنید:
۱- آیا پیغامی که شنیده‌ایم با هدف و شخصیت خدا آن طور که در کتاب‌مقدس مکشوف شده است مطابقت دارد؟ ۲- آیا در ما ایمان و اطمینان بوجود می‌آورد؟ ۳- آیا مستلزمِ فداکاری و ازخودگذشتگی هست

جلال








 جلال خداوند شامل کمال او، تعالی و رفعت او، و نیکویی و احسان او می‏شود. جلال خداوند چنان مهیب و در هم شکننده است که مخلوق بشری نمی‏تواند مستقیما نگاه خود را به خداوند دوخته و زنده بماند. 
به هر حال خداوند جلال و عظمت خود را به طریق گوناگون بر ما مکشوف ساخته است. جلال خداوند به شکل ابر و آتش در کوه سینا مستقر شد (خروج ۲۴: ۱۵-۱۷). خداوند به موسی اجازه داد تا جلالش را به شکل احسان او ببیند (خروج ۳۳: ۱۸)؛ احسان خداوند شامل محبت، رحمت و عدالت وی است. اینها صفات خداوند هستند که می‏تواند رؤیت و تجربه شود. سرانجام در هنگامی که خیمه مقدّس‏ و معبد را تقدیس می‏کردند، جلال خداوند یعنی حضور خداوند آنجا را پُر ساخت (خروج ۴۰: ۳۴-۳۵؛ اول پادشاهان ۸: ۱۰-۱۱). 
با شکوه‏ترین ‏طریقی که خداوند جلال خود را بر بشر متجلی ساخت فرستادن پسر خود بود تا در میان ما زندگی کند. و کلمه‌ جسم‌ گردید و میان‌ ما ساکن‌ شد، پر از فیض‌ و راستی‌؛ و جلال‌ او را دیدیم‌، جلالی‌ شایسته‌ پسر یگانه‌ پدر (یوحنا ۱: ۱۴).

نجات جبر يا اختيار

آیات مهم: 
یوشع ۲۴: ۱۵- ... پس امروز برای خود اختیار کنید که را عبادت خواهید نمود. 
متی ۲۳: ۳۷- ... چند مرتبه خواستم ... و نخواستید. 
یوحنا ۷: ۱۷- اگر کسی بخواهد اراده او را به عمل آرد، درباره تعلیم خواهد دانست که از خدا است یا آنکه من از خود سخن می‌رانم. 
یوحنا ۱۵: ۱۶- شما مرا برنگزیدید بلکه من شما را برگزیدم. 
اعمال ۷: ۵۱- شما پیوسته با روح‌القدس مقاومت می‌کنید. 
اعمال ۱۳: ۴۶- لیکن چون آن (کلام خدا) را رد کردید .... همانا به سوی امتها توجه نماییم. 
رومیان ۸: ۲۹-۳۰- زیرا آنانی را که از قبل شناخت ایشان را نیز پیش معین فرمود ... و ایشان را خواند ... عادل گردانید ... جلال داد. 
رومیان ۹: ۱۰-۲۴- مطابق اراده اش، هر که را می‌خواهد رحم می‌کند و هر که را می‌خواهد سنگدل می‌سازد. 
رومیان ۱۱: ۳۲- زیرا خدا همه را در نافرمانی بسته است تا بر همه رحم فرماید. 
افسسیان ۱: ۴-۵- چنانکه ما را پیش از بنیاد عالم ... برگزید. 
اول تیموتائوس ۲: ۴- که (خدا) می‌خواهد جمیع مردم نجات یابند و به معرفت راستی گرایند. 
اول پطرس ۱: ۲- (مسیحیان) برگزیدگان بر حسب علم سابق خدای پدر (می باشند). 
دوم پطرس ۱: ۱۰- ... دعوت و برگزیدگی خود را ثابت نمایید. 
طرح مساله 
عیسی در یوحنا ۸: ۳۴ و پولس رسول در رومیان ۶: ۱۴-۱۸ به روشنی می‌گویند که بی ایمانان بردۀ گناه هستند. بی ایمانان، بدون کمک خدا، نمی‌توانند امور الهی را بفهمند (اول قرنتیان ۲: ۱۴). آنان نمی‌توانند با قدرت خودشان عدالت را انتخاب کنند. هیچکس نمی‌تواند نزد عیسی بیاید مگر اینکه پدر او را جذب کند (یوحنا ۶: ۴۴)، و هیچکس نمی‌تواند پدر را بشناسد مگر اینکه پسر او را مکشوف سازد (متی ۱۲: ۲۷-۲۸). همه مسیحیان اعتقاد دارند که نجات فقط بر اساس فیض و رحمت خدا ممکن می‌شود و اینکه ما برای کسب نجات خود نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. اما در اینجا مساله‌ای مطرح می‌شود. آیا این سخن بدین معنی ست که ما در نجات خویش به هیچ وجه امکان انتخاب کردن نداریم؟ آیا توبه و ایمان تجاربی هستند که ما به خواست و انتخاب خود تجربه شان می‌کنیم؟ یا تجاربی هستند که خدا به خواست و انتخاب خود آنها را در ما پدید می‌آورد؟ آیا انسان این قدرت را دارد که در برابر فیض خدا مقاومت کند و به او «نه» بگوید؟ 
آیا انسان در نجات خود از حق انتخاب برخوردار است؟ 
فرقه‌های مختلف مسیحی پاسخهای متفاوتی برای این سوال دارند. برخی از مسیحیان بر این عقیده اند که این خدا است که انتخاب می‌کند چه کسی نجات پیدا خواهد کرد، و انسان در این مورد قدرت انتخاب ندارد، چون برده گناه است. این دسته از مسیحیان بر این عقیده اند که خدا برای نجات، فقط برخی از انسانها را انتخاب می‌کند و نه همه را؛ و بقیه را برای هلاک شدن بر می‌گزیند. این گروه از مسیحیان به این آیات استناد می‌کنند: متی ۲۲: ۱۴ (طلبیدگان بسیارند و برگزیدگان کم)، و رومیان ۹: ۲۲-۲۳ (خدا برخی ظروف را برای هلاکت و برخی ظروف را برای جلال معین کرد). در رومیان ۹: ۱۸ پولس می‌نویسد: «بنابراین هر که را می‌خواهد رحم می‌کند و هر که را می‌خواهد سنگدل می‌سازد.»در جایی دیگر از کتاب مقدس گفته می‌شود که برخی اشخاص برای حیات ابدی مقرر شده اند (اعمال ۱۳: ۴۸) و برخی دیگر برای لغزش و نا اطاعتی (اول پطرس ۲: ۸). این دسته از مسیحیان بر این عقیده اند که خدا هر که را باید نجات یابد، انتخاب می‌کند؛ آنگاه فقط کسانی را که برگزیده است، قادر می‌سازد تا توبه کنند (دوم تیموتائوس ۲: ۲۵)، و ایمان آورند (فیلپیان ۱: ۲۹). برگزیدگان خودشان هیچ حق انتخابی ندارند و نمی‌توانند نجات الهی را رد کنند. 
اما عدۀ دیگری از مسیحیان بر این عقیده اند که انتخاب خدا تنها عامل تعیین کننده در نجات ما نیست، و ما نیز در نجات خود سهمی داریم. طبق نظر این دسته از مسیحیان، مثلا قوم یهود در عهد عتیق، اگر چه هیچ شایستگی نداشتند که خدا انتخابشان کند، اما خدا ایشان را برگزید و سپس این انتخاب را پیش روی ایشان گذاشت تا از او پیروی کنند (تثنیه ۳۰: ۱۹؛ یوشع ۲۴: ۱۵). در عهد جدید، عیسی فرمود که اگر کسی بخواهد اراده او را به عمل آورد، تعلیم خدا را تشخیص خواهد داد (یوحنا ۷: ۱۷). به ما حکم شده است که توبه کنیم (اعمال ۲: ۳۸) و ایمان آوریم (رومیان ۱۰: ۹-۱۰) تا نجات بیابیم. طبق این نظر، خدا ابتدا ما را می‌خواند، اما ما می‌توانیم در برابر دعوت خدا و اراده او مقاومت کنیم. 
برحی از مسیحیان که پیرو دیدگاه دوم هستند، اعتقاد دارند که خدا شخص بی ایمانی را که برده گناه است، از اسارت گناه آزاد می‌سازد تا اینکه وی در شرایطی قرار گیرد که بتواند مجددا دست به انتخاب آزاد بزند. اگر شخص آزاد شده خدا را برگزیند، نجات یافته است؛ اما اگر شیطان را برگزیند، مجددا در بندگی گناه گرفتار شده، تحت لعنت قرار می‌گیرد. برخی نیز معتقدند که انسانها چنان در بند گناه گرفتارند که هرگز خدا را انتخاب نمی‌کنند. بنابراین، معتقدند در امر نجات، انتخاب با خدا است، و در امر هلاکت، انتخاب با انسان است. به عبارت دیگر، اگر خدا فردی را برای نجات برگزیند و او با خدا مقاومت نکند، نجات خواهد یافت؛ اما اگر مقاومت کند، خدا او را مجبور نمی‌سازد که نجات یابد و او با این انتخاب خود، قدم در طریق هلاکت
می‌گذارد. 
اما آیا می‌توانیم بدین شکل در برابر خدا مقاومت کنیم؟ بسیاری از مسیحیان اظهار می‌دارند که چون خدا قادر مطلق است، ما که هستیم که در برابر خالق مقاومت کنیم (رومیان ۹: ۱۹-۲۱)؟ اما برخی دیگر از مسیحیان معتقدند که علیرغم اینکه خدا قادر مطلق است. اما آزادی انتخاب کردن را به ما عطا فرموده است. آنان به آیاتی اشاره می‌کنند که در آنها انسانها در برابر خواست خدا مقاومت می‌کنند (متی ۲۳: ۳۷ اعمال ۷: ۵۱، ۱۳: ۴۶)؛ همچنین آیاتی را خاطر نشان می‌سازند که به ما هشدار می‌دهند در برابر خدا مقاومت نکنیم (دوم قرنتیان ۶: ۱؛ عبرانیان ۳: ۵، ۱۳، ۱۲: ۲۵). 
بنابراین، مشاهده می‌کنیم که مسیحیان به این مساله سه پاسخ مهم می‌دهند: ۱) انسان در نجات یا هلاکت خود از هیچ حق انتخابی برخوردار نیست؛ ۲) انسان در هر دو مورد از حق انتخاب برخوردار است؛ ۳) انسان نمی‌تواند نجات را انتخاب کند، اما پس از اینکه خد او را فرا خواند، آنگاه می‌تواند در برابر دعوت خدا مقاومت کند و هلاکت را بگزیند. 
این سه دیدگاه در مورد اینکه آیا ما در نجات خویش حق انتخاب داریم یا نه، توسط مثال زیر روشنتر می‌شود: پسری جوان در حالی که دست و پایش بسته است، در کنار جاده افتاده است. وضعیت وی بیانگر شخص بی ایمانی است که اسیر گناه است. در این حین، مردی سوار بر اسب از این جاده عبور می‌کند. او را می‌توان نمایانگر خدا دانست که می‌خواهد همه نجات یابند. مردی که سوار اسب است، می‌تواند سه کار انجام دهد. ۱) او می‌تواند دست و پای پسر را باز نکند، اما او را بر اسب گذاشته با خودببرد. این حالت شبیه دیدگاه کسانی است که معتقدند که ما در نجات خود هیچ انتخابی نداریم، و این قدرت را نیز نداریم که در برابر قدرت خدا مقاومت کنیم. ۲) این مرد می‌تواند دست و پای پسر جوان را باز کند و از او بپرسد که ایا می‌خواهد با او برود یا نه. اگر پسر جوان خواست که با او همراه شود، او را سوار اسب می‌کند و با هم به راه می‌افتند. این حالت معرف دیدگاه کسانی است که طبق آن، خدا ابتدا ما را آزاد می‌کند تا ما بتوانیم در مورد نجات یا هلاکت خود تصمیم بگیریم؛ ۳) این مرد می‌تواند پس از سوار کردن پسر جوان دست و پای او را باز کند. در این حالت، پسر جوان اگر بخواهد، می‌تواند از سوی اسب به بیرون بپرد؛ اما اگر هیچ کاری انجام نداد، اسب او را با خود حمل می‌کند. این حالت معرف دیدگاه کسانی است که معتقدند خدا ما را انتخاب کرده است و هر آنچه را که برای نجات لازم است، به عمل آورده؛ اما ما می‌توانیم در برابر خدا مقاومت کرده، عمل او را نپذیریم. 
خلاصه مطلب این است که مطابق دیدگاه نخست، خدا انتخاب لازم را دز مورد نجات یا هلاکت ما انجام داده است.مطابق دیدگاه دوم، خدا به انسان این آزادی را داده که نجات یا هلاکت را انتخاب کند. مطابق دیدگاه سوم، انتخاب خدا برای انسان، نجات است و او هر آنچه را که در این مورد لازم بوده، انجام داده است؛ اما انسان می‌تواند هلاکت را انتخاب کند.
ما در لوقا۲۴: ۴۵ و اعمال ۱۶: ۱۴ نمونه‌هایی را می‌بینیم که در آنها خدا قلب انسانها را می‌گشاید تا حقایق روحانی را ببینند و درک کنند. 
هم عیسی و هم پولس رسول می‌گویند که بی ایمانان می‌توانند از بردگی گناه آزاد شوند (یوحنا ۸: ۳۶، رومیان ۶: ۱۷-۱۸). پولس همچنین می‌گوید که ایمانداران به غلامان عدالت تبدیل می‌شوند. این نجات نتیجه اعمال انسانی نیست، بلکه عطای مجانی خدا است (به رومیان ۶: ۲۳؛ افسسیان ۲: ۸-۹ و تفسیر آنها مراجعه کنید). 
عیسی فرمود که شاگردان او را برنگزیدند، بلکه او آنان را برگزید تا رفته و میوه بیاورند (یوحنا ۱۵: ۱۶). پولس رسول می‌گوید که خدا ما را پیش از بنیاد عالم برگزید (افسسیان ۱: ۴)، و نیز می‌گوید که خدا ما را از قبل تعیین نمود تا او را پسر خوانده شویم (افسسیان ۱: ۵، ۱۱). انتخاب ما مطابق پیش دانی خدا است (رومیان ۸: ۲۹-۳۰؛ اول پطرس ۱: ۲). در رومیان ۹: ۱۶، پولس تاکید می‌کند که انتخاب خدا بر تلاش یا خواست انسان متکی نیست، بلکه مبتنی بر رحمت او است. 
آیا خدا تمامی انسانها را خوانده است؟ 
آیا خدا می‌خواهد هر انسانی نجات یابد یا اینکه او فقط خواهان نجات برخی از انسانها است؟ در متی ۲۲: ۱۴ عیسی می‌فرماید: «طلبیدگان و برگزیدگان کم.» از کلام خدا به روشنی مشهود است که عیسی منجی جهان است (یوحنا ۴: ۴۲؛ اول یوحنا ۴: ۱۴)، و نیز اینکه او مرد تا گناهان جهان را بردارد (یوحنا ۱: ۲۹؛ اول یوحنا ۲: ۲). علاوه بر این، پولس رسول می‌گوید که خدا می‌خواهد تا جمیع مردم نجات یابند (رومیان ۱۱: ۳۲؛ اول تیموتائوس ۲: ۴-۶؛ دوم پطرس ۳: ۹). عبارت «جمیع مردم» به چه معنی است؟ 
برخی از مسیحیان بر این عقیده اند که عبارت «جمیع مردم»، به معنی «انسانهایی از هر گروه و قشر» است؛ یعنی خدا عدۀ مشخصی را از تمامی گروههای انسانی خوانده و انتخاب کرده است. آنان بر این عقیده اند که خدا می‌خواهد تا خبر خوش مسیح در تمامی جهان منتشر شود، اما او عطای ایمان را تنها به شماری اندک از هر گروه انسانی بخشیده است. اما مسیحیان دیگر بر این عقیده اند «جمیع مردم» به معنی «تک تک انسانها» است. بدین معنی، اگر چه خدا همه انسانها را خوانده است، اما این تنها ایمانداران هستند که می‌توان ایشان را «برگزیدگان» خواند (هر دو معنی را می‌توان از متن یونانی استنباط کرد). 
در مورد کسانی که در مورد عیسی چیزی نشنیده اند، چه باید گفت؟ آیا آنان می‌توانند نجات یابند؟ بسیاری از مسیحیان بر این عقیده اند که چنین اشخاصی نمی‌توانند نجات یابند. تمامی انسانها طبیعتا گناهکارند و همه سزاورا مرگند (رومیان ۳: ۱۰-۱۲). بجز خود مسیح، هیچ طریق دیگری برای نجات یافتن وجود ندارد (یو حنا ۱۴: ۶، اعمال ۴: ۱۲). بنابراین پولس رسول در رومیان ۱۰: ۱۳-۱۴ چنین می‌نویسد: «زیرا هر که نام خداوند را بخواند، نجات خواهد یافت. پس چگونه بخوانند کسی را که به او ایمان نیاورده اند؟ و چگونه ایمان آورند به کسی که خبر او را نشنیده اند؟ و چگونه بشنود بدون واعظ؟» این امکان وجود دارد که خدا نسبت به کسانی که هرگز درباره عیسی چیزی نشنیده اند، رحمت کند (لوقا ۱۲: ۴۷-۴۸؛ رومیان ۲: ۱۲)؛ اما این دیگر تصمیم خود خداست . کتاب مقدس به روشنی به ما نمی‌گوید که خدا در مورد کسانی که در مورد عیسی هرگز چیزی نشنیده اند، چه خواهد کرد. با وجود این، کتاب مقدس به روشنی بیان می‌دارد که این مسئولیت ما است که در مورد عیسی مسیح با دیگران سخن بگوییم. 
خلاصه 
در این مقاله، سوالاتی بغرنج و پیچیده مطرح شد. کتاب مقدس به این سوالات پاسخی قطعی نمی‌دهد. اراده خدا عمیق و غیر قابل درک است! حکمت و دانش او چه ژرف است (رومیان ۱۱: ۳۳-۳۶)! شاید این دیدگاهها در جای خود صحیح باشند. یوحنای رسول می‌نویسد: «ما او را محبت می‌نماییم زیرا که او اول ما را محبت نمود» (اول یوحنا ۴: ۱۹). شاید ما بتوانیم بگوییم: «ما خدا را بر می‌گزینیم، چون او ابتدا ما را برگزید.» نجات کار خدا است؛ اما به نظر می‌رسد که ما نیز در این میان سهمی داریم. پولس در آیات زیر به این دو امر اشاره می‌کند... «نجات خود را به ترس و لرز به عمل آورید. زیرا خداست که در شما برحسب رضامندی خود، هم اراده و هم فعل را به عمل ایجاد می‌کند» (فیلپیان ۲: ۱۲-۱۳).

راه صحيح مطالعه كتاب مقدس


  
درک معنی کلام خدا یکی از مهمترین کارهاییست که یک ایماندار در زندگیش بعهده دارد. خدا به ما نمی گوید که ما فقط باید کلام را بخوانیم. ما باید آنرا یاد بگیریم و آنرا درست بکار ببریم (2 تیموتاووس 2 : 15). مطالعه و یادگیری کلام خدا کاری سخت است. اگر آن را سر سری و با یک نظر بخوانیم، گاهی نتایج بسیار اشتباهی به ما می دهد. بنابراین، خیلی حیاتیست که چند اصل را در نظر بگیریم تا معنی درست کلام را درک کنیم.

اول، شاگرد کتاب مقدس باید دعا کند و از روح القدس بخواهد که درک کلام به او بدهد، چون این یکی از کارهای اوست. "ولیکن چون او یعنی روح راستی آید شما را بجمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خود تکلم نمی کند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده بشما خبر خواهد داد" (یوحنا 16 : 13). همانطور که روح القدس شاگردان را هدایت کرد تا عهد جدید را بنویسند، همانطور هم ما را در درک آنها کمک می کند. بیاد داشته باشید، کتاب مقدس کتاب خداست، و ما باید از او معنی آنرا بپرسیم. اگر شما یک مسیحی هستید، نویسندة کلام خدا – روح القدس – در شما ساکن است و می خواهد که شما آنچه او نوشته درک کنید.

دوم، ما نباید یک قسمت از کلام را برداریم و خارج از متن و مفهوم آیا قبل و بعد از آن، سعی کنیم آنرا معنی نماییم. در حالیکه همة کلام خدا ا اوست (2 تیموتاووس 3 : 16 ، 2 پطرس 1 : 21)، خدا از شاگردان استفاده کرد که آنها را بنویسند. این مردان متنی در فکرشان بوده، هدفی برای نوشتن و موضوع خاصی داشتند که باید در مورد آن می نوشتند. ما باید تاریخچة هر کتاب کتاب مقدس را یاد بگیریم و ببینیم چه کسی آنرا نوشته، خطاب به چه کسانی نوشته شده، چه وقت نوشته شده، و چرا نوشته شده است. درضمن باید بگذاریم نوشته خودش با ما صحبت کند. گاهی اوقات مردم آنچه خود از معنی کلمات درک می کنند به آن نوشته ها نسبت می دهند تا آن تفسیری را که می خواهند بدست بیاورند.

سوم، ما نباید در مطالعة کتاب مقدس سعی کنیم بتنهایی آنرا تفسیر کنیم این غرور است که ما فکر کنیم دسترنج دیگران که یک عمر در مطالعة کتاب مقدس گذرانیده اند، درک و اطلاعاتی به ما نمی دهد. بعضی از مردم، به اشتباه، به کتاب مقدس اینطور نگاه می کنند که می توانند تنها به روح القدس تکیه کرده تمام حقایق مخفی کلام را کشف کنند. مسیح، با دادن روح القدس، عطایای روح را هم به بدن مسیح داد. یکی از این عطایا عطای تعلیم است (افسسیان 4 : 11-12، 1 قرنتیان 28:12). این معلمها را خداوند داده تا به ما کمک کنند تا کلام خدا را درست بفهمیم و اطاعت کنیم. همیشه حکمت در این است که کلام خدا را با ایمانداران دیگر مطالعه کنیم، و به همدیگر کمک کنیم که حقایق کلام خدا را در زندگیهایمان بکار ببریم. 

بنابراین، خلاصه، راه درست مطالعة کلام چیست؟ اول، در دعا و فروتنی، باید برای درک کلام به روح القدس تکیه کنیم. دوم، باید همیشه کلام را در متن آن تفسیر کنیم و بدانیم که کتاب مقدس خودش خودش را توضیح می دهد. سوم، باید به زحمات مسیحیان دیگر چه در گذشته و چه حال که می خواسته اند کتاب مقدس را بطور صحیح مطالعه کنند، احترام بگذاریم. بیاد داشته باشید، خدا نویسندة کتاب مقدس است و او می خواهد ما آنرا بفهمیم.

اعتقادات يك مسيحي

هر مسیحی باید به مجموعه‌ای از «اعتقادات اساسی» ایمان داشته باشد. هر که خود را مسیحی واقعی می‌داند، لازم است به آنها متعهد و معتقد باشد. این اصول در اعتقاد نامه‌های مسیحی متعدد ذکر شده اند. هر مسیحی به اصول زیر ایمان دارد: 
۱ – یک خدا وجود دارد. پدر، پسر، روح‌القدس، که سه شخصیت در خدای واحد هستند. 
۲ – خدای پدر قادر مطلق، آفرینندۀ زمین و آسمان است. 
۳ – پسر یگانۀ خدای پدرکه همانا خداوند ما عیسی مسیح می‌باشد، از ازل با پدر یکی بود، اما به جهت نجات ما در جسم ظاهر شد و انسان گشت، در ضمن اینکه ذات الهی خود را کاملا حفظ کرده بود. 
۴ – نطفۀ عیسی مسیح توسط روح‌القدس بسته شد؛ او از مریم باکره چشم به جهان گشود و بر روی صلیب جان سپرد و خون خود را برای گناهان ما ریخت. 
۵ – عیسی با بدن خویش از مردگان قیام کرد و به آسمان صعود نمود؛ اما بار دیگر باز خواهد گشت تا بر زندگان و مردگان داوری کند. 
۶ – روح‌القدس دائما همراه ما است، و جهان را به گناه ملزم می‌کند، و کلیسای جهانی را تقویت می‌نماید، کلیسایی که بدن مسیح بر زمین است. 
۷ – تمامی انسانها ذاتا گناهکارند و نیاز به آمرزش گناهان توسط کفاره عیسی مسیح دارند؛ و نیز نیاز دارند تا توسط روح‌القدس تولد تازه بیابند. تمامی این برکات مجانا توسط فیض خدا و با ایمان، به انسان عطا می‌شود. 
۸ – کتاب مقدس کلام الهام شدۀ خدا است که شامل تمامی چیزهایی است که برای نجات ضروری اند، و نیز ملاک غایی ایمان ما است. 
۹ – بدن تمامی ایمانداران قیام خواهد کرد تا ایشان در حضور خدا حیات ابدی داشته باشند. 
علاوه بر نُه اصل عقیدتی که در بالا ذکر شد، اصول دیگری نیز وجود دارد که از اهمیت کمتری برخوردار است و مسیحیان حقیقی در مورد آنها لزوما توافق نظر ندارند. این گروه از اصول و آموزه ها، ایمان بنیادین ما را به عیسی مسیح مصلوب (اول قرنتیان ۲: ۲۰) تغییر نمی‌دهند. این اصول و اعتقادات ثانوی، مربوط می‌شوند به آیینها و مراسم کلیسایی و نیز به مفهوم برخی از آیات کتاب مقدس. مسیحیان حقیقی در مورد این اعتقادات ثانوی عقاید متفاوتی دارند. 
ممکن است گفته شود: «اگر همه مسیحیان فقط به کتاب مقدس توجه داشته باشند و آن را ملاک اعتقادات خود قرار دهند، مشکل حل خواهد شد.» اتفاقا مشکل دقیقا همین است! کتاب مقدس چه می‌گوید؟ مسیحیان حقیقی از یک آیه ممکن است برداشتهای متفاوتی بکنند. از سوی دیگر، کتاب مقدس نیز به تمامی سوالاتی که برای ما مطرح است، پاسخ نمی‌دهد. در مورد بسیاری از این مسائل، نمی‌توان مطمئن بود که پاسخ صحیح کدام است. اگر کتاب مقدس در مورد این مسائل به شکلی کاملا واضح سخن گفته بود، دیگر دراکثر «مقالات عمومی» که در صفحات بعدی می‌آید، به این اعتقادات و آموزه‌های ثانوی می‌پردازد که مسیحیان حقیقی در موردشان دیدگاه‌های متفاوتی دارند. در این مقالات، پژوهنده کتاب مقدس، قبل از هر چیز باید بر خود متن کتاب مقدس متمرکز شود. بنابراین، در هر یک از مقالۀ عمومی، آیات مهم کتاب مقدس که در مورد آن موضوع وجود دارد، ابتدا ذکر می‌شود. آنگاه موضوع مورد بحث تشریح می‌گردد، و سپس شرحی مختصر از دیدگاه‌های متفاوتی که در آن مورد در میان مسیحیان مختلف وجود دارد، داده می‌شود. هر پژوهندۀ کتاب مقدس برای آشنایی بیشتر با باورهای کلیسای خودش در مورد آن موضوع، باید به شبان یا معلمین همان کلیسا مراجعه نماید. 
برخی شاید این ترس را داشته باشند که بحث و گفتگوی بیشتر در مورد این مسائل، ممکن است باعث جدایی و شقاق بیشتر در کلیسا گردد. اما درست عکس این موضوع صادق است؛ جهل و ناآگاهی در مورد این مسائل، احتمال جدایی و شقاق را بیشتر می‌سازد. هنگامی که در مورد دیدگاههای مسیحیان دیگر جهل و ناآگاهی وجود داشته باشد، تعبیرات نادرست و احساسات منفی راحت تر به داخل جوامع مسیحی رخنه می‌کند، و در نتیجه جدایی و شقاق سریع تر پدید می‌آید. بررسی کل تاریخ کلیسا نشان می‌دهد که همین ناآگاهی یا ناشکیبایی نسبت به اعتقادات دیگران بوده است که کلیساها را از هم جدا کرده است. 
در این مقاله این اصل مهم رعایت شده که شخص علیرغم تعلق خاطر به دیدگاههای متفاوت در مورد این آموزه‌های ثانوی، می‌تواند مسیحی روحانی و حقیقی باشد. هنگامی که این اصل پذیرفته شد، آنگاه احساسات منفی و اتهامات نادرست دشوارتر ظهور می‌کنند. مسیحیان بالغ آموخته اند که در مورد این مسائل، تفاوت دیدگاهها را بپذیرند. در بسیاری از کلیساها و سازمانها، مسیحیانی که در مورد این آموزه‌های ثانوی دیدگاههای بس متفاوت دارند، آموخته اند با یکدیگر مشارکت صمیمانه داشته باشند و با همدیگر خدا را بپرستند و برای جلال خدا خدمت کنند. 
هیچ یک از ما در همه اندیشه‌ها و اعمالمان کامل نیستیم. اما باید در رسیدن به هدف ثابت قدم باشیم. «پس جمیع ما که کامل هستیم این فکر داشته باشیم؛ و اگر فی الجمله فکر دیگر دارید، خدا این را هم بر شما کشف خواهد فرمود. اما به هر مقامی که رسیده ایم، به همان قانون رفتار باید کرد» (فیلیپیان ۳: ۱۵-۱۶).  میان مسیحیان چنین دیدگاه‌های متفاوتی پدید نمی‌آمد. درست و منصفانه نیست که پژوهندگان جدی کتاب مقدس را، از نظراتی که مسیحیان حقیقی آنرا درست می‌انگارند، ناآگاه نگاه داشت. این کتاب تفسیر، صرفا کتابی است راهنما برای مطالعۀ کتاب مقدس، نه یک اعتقاد نامه یا کتاب تعلیمات دینی که مخصوص یک کلیسا یا فرقه خاص باشد.

عيسي مسيح

عیسی اسامی و لقب‌های بسیاری دارد. نام «عیسی» یعنی «کسی که نجات می‌دهد». ما معمولا لقب «مسیح» را به نام او اضافه می‌کنیم. واژه «مسیح» از واژۀ عبری «ماشَیخ» گرفته شده شده است «مسیح» یا «ماشیخ» به معنی «مسح شده» یا «کسی که خدا او را برای خدمت مسح کرده» می‌باشد. 
زمانی که عیسی چشم به جهان گشود، یهودیان چند صد سال بود که در انتظار آن شخص «مسح شده» بودند. اشعیای نبی در مورد ماشیخ موعود نوشته بود که او کسی است که گناهان و غمهای انسانها را بر خود می‌گیرد (اشعیا ۵۳: ۱-۱۲)؛ او نوشته بود که مسیح حتی خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد (اشعیا ۹: ۶). با وجود این، یهودیان در انتظار پادشاهی بودند که ایشان را در راه پیروزی سیاسی بر امپراطوری روم رهبری نماید. آنان اعتقاد نداشتند که ماشیخ موعود، پسر خدا خواهد بود که باید همانند یک انسان بر زمین بیاید و اینکه بر صلیب بمیرد. 
اصطلاحات «پسر خدا» و «پسر انسان» اصطلاحات دیگری هستند که در مورد عیسی به کار گرفته شده اند (به مرقس ۲: ۱۰، یوحنا ۱: ۱۴، ۱۸، ۳۴ و ۵: ۲۵-۲۷ و تفسیر آنها مراجعه کنید). واژه «پسر خدا» معمولا بر الوهیت عیسی تاکید دارد و واژه «پسر انسان» معمولا بر نقش او به عنوان مسیح. در عهد عتیق، مسیح «پسر انسان» نامیده شده است. (دانیال ۷: ۱۳-۱۴). اگر چه این مسیح یا «پسر انسان» از آسمان نازل می‌شد و پرستشی را که شایسته خدا بود، برای خویشتن می‌پذیرفت، اما عیسی در طول زندگی بشری خود، هر گاه که واژه «پسر انسان» را به کار می‌گیرد، بر انسانیت خود تاکید دارد (متی ۸: ۲۰؛ ۱۱: ۱۹؛ ۱۷: ۲۲-۲۳). این واژه‌ها در متی ۲۶: ۶۳-۶۵، به شکل مترادف و هم معنی به کار رفته اند. 
ما باید در مورد عیسی مسیح دو موضوع را مدنظر داشته باشیم: نخست آن که وی کاملا انسان؛ دوم آن که او کاملا خدا نیز هست. او هم انسان است و هم خدا (رومیان ۱: ۳-۴). 
عیسی خدا است 
عیسی از خصوصیاتی الهی برخوردار است. او موجودی ازلی است که همواره خدا بوده است (یوحنا ۱: ۱-۲، ۱۷: ۱-۵). عیسی در آفرینش جهان نقش داشته است (یوحنا ۱: ۳، کولسیان ۱: ۱۶-۱۷، عبرانیان ۱: ۲). خدا در عیسی بوده و عیسی در خدا (یوحنا ۱: ۱۰، ۱۷: ۲۱، ۲۳). عیسی پسر یگانه یا نخست زاده خدا خوانده شده است (یوحنا ۳: ۱۶-۱۸، کولسیان ۱: ۱۵، ۱۸، عبرانیان ۱: ۶). 
کتاب مقدس به شکل مشخص خاطر نشان می‌سازد که عیسی پدر را به ما نشان داده است (یوحنا ۱: ۱۸، ۱۴: ۹) و نیز این که او صورت خدای نادیده (کولسیان ۱: ۱۵) و خاتم جوهر خدا است (عبرانیان ۱: ۳). کتاب مقدس همچنین خاطر نشان می‌سازد که عیسی با خدا یکی است (یوحنا ۱۰: ۳۰، ۱۷: ۱۱، ۲۲) و با او برابر است (فیلیپیان ۲: ۶). در واقع، کتاب مقدس صریحا اعلان می‌کند که عیسی خدا است (یوحنا ۱:، رومیان ۹: ۵، عبرانیان ۱: ۸). عیسی فقط از بخشی از الوهیت برخوردار نیست، بلکه پُری الوهیت در او ساکن است (کولسیان ۱: ۱۹، ۲: ۹). او کاملا خدا است. 
عیسی انسان است اما در عین حال، عیسی کاملا انسان است. اگر چه نطفۀ او توسط روح‌القدس بسته شد. اما او مادری داشت که انسان بود و به عنوان یک کودک قدم بدین جهان گذاشت (متی ۱: ۲۰، لوقا ۱: ۳۴-۳۵). اگر چه عیسی خدا بود، اما به شباهت مردمان شد (فیلیپیان ۲: ۷) انسانها می‌توانستند او را ببینند و لمس کنند (اول یوحنا ۱: ۱-۲)؛ او همانند انسانهای دیگر خسته، تشنه، و گرسنه می‌شد و همچون دیگر انسانها می‌گریست. عیسی آزموده شده در هر چیز به مثال مااست (عبرانیان ۴: ۱۵). همانند ما، عیسی نیز در مواردی که خدا آینده را بر او مکشوف نمی‌ساخت، اطلاعی از آینده نداشت (مرقس ۱۳: ۳۲). 
اعتقاد به این موضوع که عیسی کاملا انسان شد، اهمیتی حیاتی دارد. یوحنا موضوع را آزمونی می‌داند برای تشخیص کسانی که روح خدا را دارند از آنانی که او را ندارند؛ او می‌گوید که انبیای دروغین و فریبکار، این موضوع را انکار می‌کنند که عیسی در جسم ظاهر شد (اول یوحنا ۴: ۱-۲). 
بدعت‌هایی در مورد عیسی 
کلیسا از همان ابتدای تاریخ خود، با اشخاصی روبرو شد که آموزه‌های نادرستی را در مورد عیسی تعلیم می‌دادند. حتی امروزه نیز اشخاصی هستند که با پیروی از تعالیم نادرست در مورد عیسی، در طریق گمراهی گام بر می‌دارند. این تعالیم نادرست را می‌توان به سه گروه اصلی تقسیم کرد. 
نخستین گروه از تعالیم نادرست، این دیدگاه را مطرح می‌کنند که عیسی صرفا یک انسان بود و به هیچوجه خدا نبود. کسانی که چنین دیدگاهی دارند، معتقدند که عیسی معلم بزرگ اخلاق بود و خدا نیز او را تایید فرمود، اما خدا بودن عیسی را انکار می‌کنند. 
دومین گروه از تعالیم نادرست، در نقطه مقابل تعلیم فوق قرار دارد، یعنی این دیدگاه را مطرح می‌سازد که عیسی خدا بود، اما انسان نبود. برخی از پیروان این گروه می‌گویند که عیسی تنها روح بود و بدنی هماند انسانهای دیگر نداشت. برخی دیگر نیز می‌گویند که روح عیسی، روح یک انسان نبود، بلکه او فقط دارای روح خدا بود که در بدن انسانی ساکن شده بود. اما این دیدگاه نیز نادرست است زیرا عیسی انسانی کامل بود که هم دارای بدنی انسانی و هم دارای روح انسانی بود (عبرانیان ۲: ۱۷-۱۸). 
سومین گروه از تعالیم نادرست، این است که عیسی از الوهیت برخوردار بود، اما این الوهیت در مرتبه‌ای پایینتر از خدای پدر قرار داشت. کسانی که چنین دیدگاهی دارند، بر این عقید ه اند که بدن، ناپاک و گناه آلود است؛ لذا خدای پاک هرگز در بدن انسانی ظاهر نمی‌شود. بنابراین، پیروان این گروه معتقدند که عیسی از نظر الوهیت در مرتبه‌ای پایینتر از خدا قرار داشت، اما خود خدا نبود. این گروه (که نمی‌توان آنها را مسیحیان حقیقی دانست)، به آیاتی اشاره می‌کنند که در آنها عیسی گفته که پدر از وی بزرگتر است (یوحنا ۱۴: ۲۸). درست است که عیسی در این آیات پدر را بزرگتر از خود می‌داند، اما علتش این است که او در دوره زندگی بشری خود، در جسم انسانی بود و برای کاری خاص آمده بود. در آیات دیگر عیسی می‌گوید: «من و پدر یک هستیم» (یوحنا ۱۰: ۳۰)؛ « کسی که مرا دید پدر را دیده است» (یوحنا ۱۴: ۹). یوحنا با صراحت می‌گوید که عیسی در ابتدا نزد خدا بود و او خدا بود (یوحنا ۱: ۱). 
بنابراین، همانگونه که در سطور فوق دیدیم، عیسی کاملا خدا و کاملا انسان بود. 
عمل عیسی مسیح عیسی هم آفریننده جهان است و هم نگاهدارنده آن (کولسیان ۱: ۳، ۱۰، کولسیان ۱: ۱۶-۱۷، عبرانیان ۱: ۲-۳ ). عیسی در آسمان نماند بلکه جلالی را که در آنجا داشت ترک کرد (یوحنا ۱۷: ۱-۵) و انسان شد. برای تجسم عیسی به عنوان انسان دو دلیل مهم وجود دارد. 
دلیل نخست برای تجسم وی این است که هنگامی که ما به عیسی می‌نگریم، می‌توانیم ببینیم که خدا چگونه است. هیچکس تا کنون خدا را ندیده است (یوحنا ۶: ۴۶)، اما عیسی پدر را به ما نشان داده است (یوحنا ۱۲: ۴۵، ۱۴: ۷-۹). برای مثال ما با نگریستن به عیسی و توجه به آنچه که وی گفت و انجام داد، نه تنها می‌توانیم از این موضوع آگاه شویم که خدای پدر نیکو و پر محبت است و گناهان ما را آمرزیده است، بلکه همچنین در می‌یابیم که او به همه نیازها و مسائل ما توجه دارد. 
دومین دلیل برای تجسم عیسی، مرگ و قیام او برای نجات ماست. کتاب مقدس از عیسی به عنوان کسی سخن می‌گوید که به خاطر ما «فدا» شد، یعنی کسی که جان خود را فدا کرد تا ما را از گناه و لعنت آن رهایی بخشد (به مرقس ۱۰: ۴۵ و غلاطیان ۳: ۱۳ و تفسیر آن مراجعه کنید). عیسی بهای آزادی ما را با نقره یا طلا نپرداخت، بلکه با خون گرانقدر خودش (اول پطرس ۱۴: ۱۸-۱۹). کفاره او ما را از قدرت ظلمت رهانیده، به ملکوت پسر محبت خود منتقل ساخت (کولسیان ۱۳: ۱۴). 
خدای مقدس باید گناه را رد کرده، آن را مجازات کند. اما عیسی با مرگ خود بر صلیب، گناهان ما و مجازات آن را بر خود گرفت. به همین دلیل است که گفته شده که عیسی کفاره ما است، بدین معنی که او خواسته‌های بر حق خدایی مقدس را بر آورده ساخت (رومیان ۳: ۲۵، اول یوحنا ۲: ۲). کفاره مسیح این امکان را به خدا داد تا گناهکاران را بیامرزد و در عین حال مقدس باقی بماند. زیرا وی به جای نادیده گرفتن گناه، آن را مجازات کرد. ما به خاطر گناهانمان از خدا جدا بودیم، اما خدا ما را بواسطه عیسی مسیح (دوم قرنتیان ۵: ۱۸) و خون او (رومیان ۵: ۱، ۹: ۱۱، کولسیان ۱: ۲۰-۲۲) با خود مصالحه داده است. 
با مرگ مسیح بر صلیب و ریخته شدن خون وی، ما آمرزش گناهان را به دست می‌آوریم، نه بدین معنی که خدا گناهان ما را نادیده می‌گیرد، بلکه اینکه گناهان ما را بر می‌دارد (کولسیان ۲: ۱۳-۱۴، عبرانیان ۱۰: ۱۷) و ما را پاک می‌سازد (عبرانیان ۹: ۱۴، ۲۲، اول یوحنا ۱: ۷-۹) و با مرگ عیسی بر صلیب، او ابلیس را شکست داد و کار او را تباه ساخت (یوحنا ۱۲: ۳۱، عبرانیان ۲: ۱۴-۱۵). بسیاری از مسیحیان بر این عقیده اند که عیسی مرض‌های ما را نیز بر صلیب بر خود گرفت؛ به این ترتیب، برای بدنهای ما شفا و برای روح‌های ما آزادی از ارواح شریر را به ارمغان آورد؛ (به اشعیا ۵۳: ۴-۵، متی ۸: ۱۶-۱۷، مرقس ۱: ۲۷ و به مقالۀ عمومی: «شفا و رهایی» مراجعه کنید). عیسی با قیام خود امکان قیام بدنی ما را فراهم ساخته و به ما حیات ابدی بخشیده است (یوحنا ۶: ۵۴-۵۸، ۱۱: ۲۵-۲۶، اول قرنتیان ۱۵: ۲۰-۲۲). 
تمامی این برکات را عیسی با مرگ خود بر صلیب برای ما فراهم ساخت. اما عیسی کار دیگری نیز دارد که هنوز ادامه دارد. عیسی در روز پنطیکاست، روح‌القدس را فرستاد تا به کلیسا قدرت بخشد (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، ۱۵: ۲۶-۲۷، اعمال ۲: ۱-۴)؛ او هنوز هم روح‌القدس خود را می‌فرستد (به مرقس ۱: ۷-۸ و نیز مقاله عمومی: « تعمید روح‌القدس» مراجعه کنید). او وعده داده است که توسط روح‌القدس همواره همراه ما باشد (متی ۱۸: ۲۰، ۲۸: ۲۰، یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۸). عیسی در آسمان برای ما شفاعت می‌کند و ما را مدد می‌رساند و برای ما دعا می‌کند (رومیان ۸: ۳۴، اول یوحنا ۲: ۱). عیسی همچنان «سر» کلیسا است (افسسیان ۵: ۲۳، کولسیان ۱: ۱۸) و نیز بر همه چیز حاکم است (متی ۲۸: ۱۸، افسسیان ۱: ۲۰-۲۲، فیلپیان ۲: ۹-۱۱)
بی نظیر بودن مسیح 
عیسی مانند رهبران مذهبی دیگر یا بنیان گذران مذاهب دیگر نیست. بسیاری از شخصیت‌های مذهبی یا خدا انگاشته شده اند یا انسان، اما نه هر دو. آن شخصیت‌های مذهبی که انسان انگاشته شده اند، مرده اند و هیچکس ادعا نکرده که مجددا از مردگان برخاسته اند. 
عیسی تجسم واقعی خدا است. برخی تصور می‌کنند که عیسی فقط یک تجسم از تجسم‌های متعدد خدا است، اما چنین نیست. خدای زنده حقیقی تنها یک مجسم داشته است که همانا عیسی مسیح بوده است. کسی که ادعا می‌کند تجسم حقیقی خدا است، باید یک زندگی کاملا انسانی داشته باشد، اما در عین حال، با زندگی خود نشان دهد که کاملا خدا است (رومیان ۱: ۳-۴). کسی که ادعا دارد تجسم حقیقی خدا است، باید در زندگی خود عاری از گناه باشد. تنها عیسی زندگی یی کاملا انسانی داشت و در عین حال، این زندگی را بدون گناه سپری کرد (عبرانیان ۴: ۱۵، اول پطرس ۲: ۲۲). افرادی که در طول تاریخ ادعا کرده اند که تجسم خدا هستند، از چنین خصائصی برخوردار نبودند. 
عیسی واسطه‌ای حقیقی بین خدا و انسان است، زیرا او هم خدا و هم انسان است (عبرانیان ۹: ۱۵). عیسی برای اینکه کفاره انسانها باشد، باید انسان می‌بود (عبرانیان ۹: ۱۵). از سوی دیگر، حقیقتا باید خدا می‌بود (عبرانیان ۹: ۱۴). و عیسی حقیقتا باید انسان می‌بود تا به جای انسان بتواند شیطان را شکست دهد (عبرانیان ۲: ۱۴-۱۷)؛ و برای اینکه به اندازه کافی نیرومند باشد که شیطان و ارواح شریر را شکست دهد، باید خدا می‌بود (کولسیان ۱۵: ۲۶، مکاشفه ۱۹: ۱۱-۲۱). 
عیسی فقط نقش یک راهنما را در طریق نجات ایفا نمی‌کند؛ او در واقع خودش این راه است (یوحنا ۱۴: ۶). عیسی نه تنها واعظی است که ما را تشویق می‌کند تا زندگی خدا پسندانه‌ای داشته باشیم، بلکه این قدرت را نیز به ما می‌دهد تا بتوانیم اینچنین زندگی کنیم. وی به ما قدرت می‌دهد تا عادل باشیم. عیسی توسط قدرت روح‌القدس به ما این آزادی را می‌دهد تا از اسارت گناه آزاد باشیم. عیسی نه تنها تعلیم صحیح را به ما می‌دهد، بلکه حیات ابدی نیز به ما می‌بخشد. 
عیسی تنها طریق به سوی خدا است. «من راه و راستی و حیات هستم. هیچ کس نزد پدر جز به وسیلۀ من نمی‌اید» (یوحنا ۱۴: ۶). پطرس رسول نیز می‌فرماید: «و در هیچ کس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان ما باید نجات یابیم» (اعمال ۴: ۱۲). 

آرامش

  ترجمه تفسیری 
   مزامیر باب ۳۴ آیه ۱۴ 
   ۱۴ بلی‌، از بدی‌ دوری‌ كنید و نیكویی‌ و آرامش‌ را پیشه‌ خود سازید. 
   مزامیر باب ۳۷ آیه ۱۱ 
   ۱۱ اما اشخاص‌ فروتن‌ از بركات‌ خود برخوردار خواهند شد و زندگی‌شان‌ با صلح‌ و صفا توام‌ خواهد بود. 
   مزامیر باب ۳۷ آیه ۳۷ 
   ۳۷ اما شخص‌ پاك‌ و درستكار را ملاحظه‌ كن‌! او عاقبت‌ به‌ خیر خواهد شد.  
   امثال باب ۱۶ آیه ۷ 
   ۷ وقتی‌ كسی‌ خدا را خشنود می‌سازد، خدا كاری‌ می‌كند كه‌ حتی‌ دشمنان‌ آن‌ شخص‌ نیز با وی‌ از در صلح‌ و آشتی‌ در آیند. 
   امثال باب ۲۰ آیه ۳ 
   ۳ اجتناب‌ از نزاع‌ برای‌ شخص‌، عزت‌ می‌آورد. فقط‌ آدمهای‌ احمق‌ هستند كه‌ نزاع‌ به‌ پا می‌كنند.  
   جامعه باب ۴ آیه ۶ 
   ۶ اما كسی‌ هم‌ كه‌ دایم‌ مشغول‌ كار است‌ و تلاش‌ می‌كند ثروت‌ بی   مرقس باب ۹ آیه ۵۰ 
   ۵۰ ”نمک خوب است ولی اگر طعم خود را از دست بدهد، دیگر ارزشی ندارد و به هیچ غذایی طعم نمی دهد. پس شما نیز طعم خود را از دست ندهید. با هم در صلح و صفا زندگی کنید.” 
   لوقا باب ۲ آیه ۱۴ 
   ۱۴ ”خدا را در آسمانها جلال باد و بر زمین ، در میان مردمی که خدا را خشنود می سازند، آرامش و صفا برقرار باد!” 
   یوحنا باب ۱۴ آیه ۲۷ 
   ۲۷ ”من هدیه ای نزد شما می گذارم و می روم . این هدیه ، آرامش فکر و دل است . آرامشی که من به شما می دهم ، مانند آرامش های دنیا بی دوام و زودگذر نیست . پس آسوده خاطر باشید! نترسید! 
   یوحنا باب ۱۶ آیه ۳۳ 
   ۳۳ این چیزها را گفتم تا خیالتان آسوده باشد. در این دنیا با مشکلات و زحمات فراوان روبرو خواهید شد؛ با اینحال شجاع باشید، چون من بر دنیا پیروز شده ام .”
   یوحنا باب ۲۰ آیه ۱۹
   ۱۹ غروب همان روز، شاگردان دور هم جمع شدند و از ترس سران قوم یهود، درها را از پشت بستند. ولی ناگهان عیسی را دیدند که در میانشان ایستاده است . عیسی سلام کرد، 
   رومیان باب ۱ آیه ۷ 
   ۷ پس ، از پدرمان خدا و خداوندمان عیسی مسیح ، طالب رحمت وآرامش برای شما می باشم .
   رومیان باب ۵ آیه ۱ 
   ۱ پس چون بوسیله ایمان به عیسی مسیح در نظر خدا پاک و بی گناه محسوب شده ایم ، از رابطه مسالمت آمیزی با خدا بهره مند هستیم . این رابطه زمانی ایجاد شد که خداوند ما عیسی مسیح جانش راروی صلیب در راه ما فدا کرد.
   رومیان باب ۸ آیه ۶ 
   ۶ اگر از روح خدا پیروی کنیم ، حیات و آرامش نصیبمان می گردد؛ اما اگر از طبیعت کهنه خود پیروی کنیم ، چیزی جز مرگ و هلاکت بدست نخواهیم آورد. 
   رومیان باب ۱۰ آیه ۱۵ 
   ۱۵ و چگونه بروند و اعلام کنند، اگر کسی ایشان را نفرستد؟ کتاب آسمانی در این باره می فرماید: “چه خوش قدمند آنانی که مژده ”آشتی با خدا” را اعلام می کنند، و درباره لطف و مهربانی خدا، خبرهای خوش می آورند!” به عبارت دیگر به کسانی که برای اعلام مژده انجیل می آیند، خوشامد می گوید! 
   رومیان باب ۱۲ آیه ۱۸ 
   ۱۸ با هیچکس جروبحث نکنید. تا آنجا که ممکن است با مردم در صلح و صفا بسر برید. شتری‌ به‌ دست‌ آورد بدنبال‌ باد می‌دود. بهتر است‌ انسان‌ یك‌ لقمه‌ نان‌ به‌ دست‌ آورد و با آسودگی‌ بخورد. 

   اشعیا باب ۲ آیه ۴  
۳۴ گمان مبرید كه امده ام صلح و ارامش را بر زمین برقرار سازم . نه ، من امده ام تا شمشیر را برقرار نمایم . ۳۵ من امده ام تا پسر را از پدر جدا كنم ، دختررا از مادر، و عروس را از مادر شوهر. ۳۶ بطوریكه دشمنان هر كس ، اهل خانه خود او خواهند بود. 
      
ارمیا باب ۶ آیه ۱۳ تا ۱۴ 
   ۱۳ همگی‌ ایشان‌ از كوچك‌ تا بزرگ‌، دروغگو بوده‌، بدنبال‌ سود نامشروع‌ می‌باشند، حتی‌ انبیاء و كاهنان‌ نیز فریبكارند! ۱۴ آنها زخمهای‌ قوم‌ مرا می‌پوشانندگویی‌ چیز چندان‌ مهمی‌ نیست‌. می‌گویند: «آرامش‌ برقرار است‌!» درحالیكه‌ آرامشی‌ وجود ندارد. 
   متی باب ۵ آیه ۹ 
   ۹ خوشابحال آنان كه برای برقراری صلح در میان مردم كوشش می كنند، زیرا ایشان فرزندان خدا نامیده خواهند شد.
   متی باب ۱۰ آیه ۲۱ تا ۲۲ 
   ۲۱ برادر، برادر خود را و پدر، فرزندش را تسلیم مرگ خواهد كرد. فرزندان بر ضد والدین برخاسته ، ایشان را خواهند كشت ۲۲ همه بخاطر من از شما متنفر خواهند شد. ولی از میان شما كسانی نجات خواهند یافت كه تا به اخر زحمات را تحمل كنند. 
   متی باب ۱۰ آیه ۳۴ تا ۳۶ 
   ۳۴ گمان مبرید كه امده ام صلح و ارامش را بر زمین برقرار سازم . نه ، من امده ام تا شمشیر را برقرار نمایم . ۳۵ من امده ام تا پسر را از پدر جدا كنم ، دختررا از مادر، و عروس را از مادر شوهر. ۳۶ بطوریكه دشمنان هر كس ، اهل خانه خود او خواهند بود. 
   مرقس باب ۹ آیه ۵۰ 
   ۵۰ ”نمک خوب است ولی اگر طعم خود را از دست بدهد، دیگر ارزشی ندارد و به هیچ غذایی طعم نمی دهد. پس شما نیز طعم خود را از دست ندهید. با هم در صلح و صفا زندگی کنید.” 
   لوقا باب ۲ آیه ۱۴ 
   ۱۴ ”خدا را در آسمانها جلال باد و بر زمین ، در میان مردمی که خدا را خشنود می سازند، آرامش و صفا برقرار باد!” 
   یوحنا باب ۱۴ آیه ۲۷ 
   ۲۷ ”من هدیه ای نزد شما می گذارم و می روم . این هدیه ، آرامش فکر و دل است . آرامشی که من به شما می دهم ، مانند آرامش های دنیا بی دوام و زودگذر نیست . پس آسوده خاطر باشید! نترسید!      یوحنا باب ۱۶ آیه ۳۳ 
   ۳۳ این چیزها را گفتم تا خیالتان آسوده باشد. در این دنیا با مشکلات و زحمات فراوان روبرو خواهید شد؛ با اینحال شجاع باشید، چون من بر دنیا پیروز شده ام .”
   یوحنا باب ۲۰ آیه ۱۹
   ۱۹ غروب همان روز، شاگردان دور هم جمع شدند و از ترس سران قوم یهود، درها را از پشت بستند. ولی ناگهان عیسی را دیدند که در میانشان ایستاده است . عیسی سلام کرد، 
   رومیان باب ۱ آیه ۷ 
   ۷ پس ، از پدرمان خدا و خداوندمان عیسی مسیح ، طالب رحمت وآرامش برای شما می باشم .
   رومیان باب ۵ آیه ۱ 
   ۱ پس چون بوسیله ایمان به عیسی مسیح در نظر خدا پاک و بی گناه محسوب شده ایم ، از رابطه مسالمت آمیزی با خدا بهره مند هستیم . این رابطه زمانی ایجاد شد که خداوند ما عیسی مسیح جانش راروی صلیب در راه ما فدا کرد.
   رومیان باب ۸ آیه ۶ 
   ۶ اگر از روح خدا پیروی کنیم ، حیات و آرامش نصیبمان می گردد؛ اما اگر از طبیعت کهنه خود پیروی کنیم ، چیزی جز مرگ و هلاکت بدست نخواهیم آورد. 
   رومیان باب ۱۰ آیه ۱۵ 
   ۱۵ و چگونه بروند و اعلام کنند، اگر کسی ایشان را نفرستد؟ کتاب آسمانی در این باره می فرماید: “چه خوش قدمند آنانی که مژده ”آشتی با خدا” را اعلام می کنند، و درباره لطف و مهربانی خدا، خبرهای خوش می آورند!” به عبارت دیگر به کسانی که برای اعلام مژده انجیل می آیند، خوشامد می گوید! 
   رومیان باب ۱۲ آیه ۱۸ 
   ۱۸ با هیچکس جروبحث نکنید. تا آنجا که ممکن است با مردم در صلح و صفا بسر برید.
   رومیان باب ۱۴ آیه ۱۷
   ۱۷ چون ملکوت خدا که هدف زندگی ما مسیحیان است ، خوردن و نوشیدن نیست بلکه بهره مند شـدن از نیکی و آرامش و شادی است که روح القدس عطا می فرماید. 
   رومیان باب ۱۴ آیه ۱۹
   ۱۹ پس هدف شما این باشد که با سایر ایمانداران در صلح و صفا بسر ببرید تا باعث تقویت ایمانشان گردید. 
   رومیان باب ۱۵ آیه ۱۳
   ۱۳ بنابراین ، من برای شما قومهای غیریهودی دعا می کنم تا خدایی که سرچشمه همه امیدهاست ، به شما برای ایمانی که به او دارید، آرامش و شادی عطا کند تا به یاری روح القدس ، امیدتان روزبروز افزون شود.
   رومیان باب ۱۵ آیه ۳۳ 
   ۳۳ دعایم این است که خدا که سرچشمه آرامش است ، با همه شما باشد. آمین !

     رومیان باب ۱۵ آیه ۳۳ 
   ۳۳ دعایم این است که خدا که سرچشمه آرامش است ، با همه شما باشد. آمین ! 
   قرنتیان اول باب ۱۴ آیه ۳۳ 
   ۳۳ خدا هرج و مرج را دوست ندارد، بلکه هماهنگی و نظم و ترتیب را. همانگونه که در تمـام کلیساها مشاهـده می شـود، 
   قرنتیان دوم باب ۱۳ آیه ۱۱ 
   ۱۱ آخرین نکته ای که مایلم بنویسم ، اینست :شاد باشید. در مسیح رشد کنید. به آنچه گفته ام ، عمل نمایید. در صلح و صفا زندگی کنید. خدا که سرچشمه محبت و آرامش است ، با شماباشد!
   غلاطیان باب ۵ آیه ۲۲ 
   ۲۲ اما هرگاه روح خدا زندگی ما را هدایت فرماید، این ثمرات را در زندگی ما بوجود خواهد آورد: محبت ، شادی ، آرامش ، بردباری ، مهربانی ، نیکوکاری ، وفاداری ، فروتنی و خویشتنداری . 
   افسسیان باب ۱ آیه ۲ 
   ۲ از درگاه پدرمان خدا، و خداوندمان عیسی مسیح ، طالب رحمت و آرامش برای شما هستم .
   افسسیان باب ۲ آیه ۱۴ تا ۱۷ 
   ۱۴ مسیح پیوند صلح و دوستی ماست . او، ما یهودیان را با شما غیریهودیان آشتی داد و دیوار تبعیض را که ما را از هم جدا می کرد، از میان برداشت و ما را عضو یک خانواده ساخت . ۱۵ شریعت یهود، از یهود طرفداری می کرد و غیریهود را نادیده می گرفت ، و این امر در میان ما باعث رنجش و کینه بود. اما مسیح با جانبازی خود، این دشمنی را از میان برداشت ، زیرا او جان خود را فدا کرد تا به محدودیتهای ایجاد شده توسط شریعت یهود، خاتمه دهد. آنگاه ، هم ما یهودیان و هم شما غیریهودیان را که قبلا با یکدیگر دشمن بودیم ، جزئی از وجود خود ساخت و ما را به یکدیگر پیوند داد، تا یکی گردیم و سرانجام صلح برقرار شود. ۱۶ اکنون که اعضای یک بدنیم ، دیگر بین ما کینه و دشمنی وجود ندارد، زیرامسیح ما و شما را با خدا صلح داده است . دشمنی دیرینه ما سرانجام در پای صلیب او از میان رفت . ۱۷ مسیح این پیغام دلنشین صلح و آرامش را، هم به شما غیریهودیان رساند که از خدا دور بودید، و هم به ما یهودیان که به او نزدیک بودیم . 
   افسسیان باب ۴ آیه ۳
   ۳ سعی کنید همواره متفقاً از روح خدا هدایت شوید، تا بتوانید همیشه با هم در صلح و صفا باشید. 
   فیلیپیان باب ۴ آیه ۷ 
   ۷ اگر چنین کنیـد، از آرامـش خدا بهره منـد خواهید شد، آرامشـی که فکـر انسان قـادر به درک آن نیست . ایـن آرامـش الهـی به فکـر و دل شمـا که بـه عیسـی مسیـح ایمان آورده اید، راحتی و آسایش خواهد بخشید. 
   کولسیان باب ۳ آیه ۱۵ 
   ۱۵ بگذارید آرامشی که مسیح عطا می کند، همواره بر دلهای شما مسلط باشد، چون همه ما باید مانند اعضای یک بدن ، در هماهنگی و صفا زندگی کنیم . در ضمن ، همیشه شکرگزار باشید.

  تسالونیکیان اول باب ۵ آیه ۱۳ 
   ۱۳ بسبب زحماتی که برای شما می کشند، ایشان را با تمام وجود احترام و محبت نمایید. نگذارید چیزی باعث تیرگی روابطتان با یکدیگر گردد. 
   تسالونیکیان دوم باب ۳ آیه ۱۶
   ۱۶ خود خداوند که سرچشمه آرامش است ، به شما در هر وضعی که هستید، پیوسته آرامش عطا فرماید. خداوند با همه شما باشد. 
   تیموتائوس اول باب ۲ آیه ۲ 
   ۲ همچنین ، برای رهبران و مقامات مملکت به پیشگاه خداوند دعا کن تا بتوانیم در صلح و آرامش بسر بریم و زندگی خداپسندانه و پاک و شایسته ای داشته باشیم .
   عبرانیان باب ۱۲ آیه ۱۴ 
   ۱۴ بکوشید تا با همه مردم در صلح و صفا بسر برید، و دلی پاک و زندگی مقدسی داشته باشید، زیرا تا پاک و مقـدس نباشید، خداوند را نخواهیـد دیـد. 
   یعقوب باب ۳ آیه ۱۷ تا ۱۸ 
   ۱۷ اما خرد و حکمتی که از آسمان می باشد، در وهله اول پاک و نجیب است ، و بعد صلح جو و مودب و ملایم ؛ حاضر به گفتگو با دیگران و پذیرش نظرات ایشان است ؛ لبریز از دلسوزی و اعمال نیک بوده ، صمیمی و بی ریا و بی پرده می باشد. ۱۸ آنانی که صلح جو هستند، بذر صلح می کارند و نیکی و خیر درو می کنند.