خدا سفره پربرکتی برای ما پهن کرده است. به طور ساده بگويم، اگر کسی سفرهای با غذای خوشمزه و رنگارنگ برای ما پهن کند، ما چه خواهيم کرد؟ ما نمی نشينيم و آرزو کنيم که شايد بتوانيم از آن غذا بخوريم، یا اینکه به مهماندار شکايت نمی کنيم که اين کافی نيست. عصبانی و بد اخلاق هم نمی شويم، اگر کسی سر همان سفره نان خالی بخورد.
اين غذا وجود دارد که ما بخوریم تا سير شويم. احتمالا در آشپزخانه باز هم هست که اگر سير نشديم بتوانيم بيشتر بخوريم. ما می دانيم که همه حق تساوی دارند که از هر غذايی بردارند و بخورند.
در مورد کلام خدا نيز همين مساله وجود دارد. خداوند بطور مجانی، همه احتياجات زندگی ما را فراهم کرده است. او يک انبار پر از همه چيز را به ما قول داده است. اين انبار مال ماست. فقط کافی است که تقاضا کنيم. خدا می خواهد که ما به کلام او ايمان داشته باشیم و از روی ايمانمان از چيزهايی که برايمان پهن شده است برداريم، او هرگز رنجيده نمی شود.
اگر يک مهماندار ببيند که مهمانهای او به حد کافی برنداشته و از خود پذیرایی نمی کنند، ناراحت می شود. او می خواهد همه راضی باشند. خدا حقيقتا می خواهد که همه ما راضی باشیم. خدا خالق قادر مطلق است، اما اينطور اختيار کرد که برای ما سفره ایی پهن کند. هر چيزی که ما از او بگيريم، به خود ما تعلق دارد که از وعدههای او گرفته ايم.
"عیسی پرسید: چه میخواهی برایت بکنم؟ گفت: استاد، میخواهم بینا شوم. عیسی به او گفت: آنچه خواستی شد. ایمانت ترا شفا داد. کور فوری بینا شد و در پی عیسی براه افتاد". ( مرقس ١٠: ۵۱ – ۵۲ )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر